شمارهٔ ۴۹
برده از بس فکر آن شوخ کمان ابرو مرا
موی ابرو گشته موی کاسه زانو مرا
دورباش غیرتم بنگر، که در خاک درش
جای ندهد هرگز این پهلو به آن پهلو مرا
بسکه از سیلاب غم سنگ وجودم سوده است
میتواند شد فلاخن پیچش هر مو مرا
این قدر فیضی که من از بیزبانی برده ام
ترسم آخر شکر خاموشی کند پرگو مرا
در طریق معرفت، فکرم به هر جانب دوید
هرزه رفت آب حیات، از تنگی این جو مرا
بر سر من، فکر دنیا بین چه سوداها فگند؟
پر ز شور این کاسه شد، از کاسه زانو مرا
غیر مدح خامشی، واعظ نمیگویم سخن
گر گذارد ذوق خاموشی بگفت و گو مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برده از بس فکر آن شوخ کمان ابرو مرا
موی ابرو گشته موی کاسه زانو مرا
هوش مصنوعی: به خاطر فکر و خیال آن ابروی زیبای تو، موهای سرم ریز و نازک مثل موی کاسه زانوام شده است.
دورباش غیرتم بنگر، که در خاک درش
جای ندهد هرگز این پهلو به آن پهلو مرا
هوش مصنوعی: به دور و برم نگاه کن و ببین که غیرتم چقدر قوی است؛ هرگز اجازه نمیدهد که من در برابر مشکلات و چالشها مثل یک آ تشباهی بیهدف جابجا شوم.
بسکه از سیلاب غم سنگ وجودم سوده است
میتواند شد فلاخن پیچش هر مو مرا
هوش مصنوعی: به خاطر سیلاب غمهایی که بر قلبم فشار آورده، حالا میتوانم هر مویی را به راحتی به دور یک فلاخن بپیچم.
این قدر فیضی که من از بیزبانی برده ام
ترسم آخر شکر خاموشی کند پرگو مرا
هوش مصنوعی: من از سکوت و بیزبانیام به اندازهای بهره و فیض بردهام که نگرانم مبادا سخن گفتن زیاد باعث شود شکر این خاموشی از یاد برود.
در طریق معرفت، فکرم به هر جانب دوید
هرزه رفت آب حیات، از تنگی این جو مرا
هوش مصنوعی: در مسیر شناخت و درک، ذهنم به سویهای مختلفی پرکشید و به بیراهه رفت. آب حیات، به دلیل تنگی و محدودیت این وضعیت، از دسترسام دور شد.
بر سر من، فکر دنیا بین چه سوداها فگند؟
پر ز شور این کاسه شد، از کاسه زانو مرا
هوش مصنوعی: بر سر من چه افکار و خیالاتی درباره دنیا وجود دارد؟ این کاسه که از شور و هیجان پر شده، از زانویم به سمت من جاری است.
غیر مدح خامشی، واعظ نمیگویم سخن
گر گذارد ذوق خاموشی بگفت و گو مرا
هوش مصنوعی: وقتی که شور و شوق صحبت کردن ندارم، چیزی برای گفتن ندارم و تنها سکوت میکنم. اگر احساسات و ذوقی برای گفتگو نباشد، بهتر است که خاموش بمانم.

واعظ قزوینی