گنجور

شمارهٔ ۴ - مصدر علم لدنی

چون خدا از نور خود نور پیمبر آفرید
پس ز نور پاک احمد نور حیدر آفرید
از پی اثبات یکتایی خود آن هر دو را
از ید قدرت، خدای حی و داور آفرید
شاهد واحد چو اندر شرع باشد ناپسند
بعد احمد شاهدی دیگر چو حیدرآفرید
گوهری در صلب احمد بود پنهان از ازل
زان گهر پس نطفهٔ زهرای اطهر آفرید
همسری از بهر زهرا چون کسی لایق ندید
مرتضی را بهر او شایسته همسر آفرید
شهر علم است احمد و ذات خدای لم یزل
مرتضی را بهر شهر علم او در آفرید
مصدر علم لدنی داد احمد را قرار
مرتضی را مشتق از آن پاک مصدر آفرید
داشت چون در سینه علم اولین و آخرین
زان سبب او را خدا بر خلق، مهتر آفرید
چون علی را در وجود آورد کتم عدم
روی او رخشان تر از خورشید خاور آفرید
بر در درگاه حشمت جاه و، والا رتبه اش
بهر خدمت، خادمی مانند قنبر آفرید
از پی ترویج دین احمدی در روز جنگ
بهر حیدر بوالعجب تیغی دو پیکر آفرید
عاصیان را دید چون مستغرق بحر گناه
این دو تن را خود شفیع روز محشر آفرید
دوستان مرتضی را کرد از کوثر نصیب
وز برای دشمنان، سوزنده اخگر آفرید
کلک «ترکی» را به جان دشمنان مرتضی
گوییا خون زیرتر از نوک خنجر آفرید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.