گنجور

شمارهٔ ۴۳ - صفای صبح

جان زنده می شود ز دم جان فزای صبح
گویی دم مسیح بود در هوای صبح
صبح است و خیز تا سوی میخانه رو کنیم
زان پیش کافتاب رسد از قفای صبح
دانی که شب چراست به دینگونه قیرگون
گویا سیه کرده ببر، در عزای صبح
دیدی که حقه باز شب تار را چسان
رسوا نمود خندهٔ دندان نمای صبح
آن کس که خفته از سر شب، تا طلوع شمس
آگه کجا بود ز هوا و صفای صبح
کس قدر صبح را نشناسد چو شب نشین
شب خفته تا به صبح، چه داند بهای صبح
عاشق که زلف یار، به دستش فتد شبی
حاشا که انتظار کشد از یرای صبح
خاک وجود، آتش دوزخ دهد به باد
آن آب چشم نیم شب و، ناله های صبح
«ترکی» به کیمیا اگرت میل و رغبت است
آن کیمیا نماز شب است و، دعای صبح

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان زنده می شود ز دم جان فزای صبح
گویی دم مسیح بود در هوای صبح
هوش مصنوعی: زندگی و روح انسان با نفحات صبحگاهی جان تازه‌ای پیدا می‌کند، گویی همانند نفختن روح مسیحی است که در هوا و نور صبح دمیده می‌شود.
صبح است و خیز تا سوی میخانه رو کنیم
زان پیش کافتاب رسد از قفای صبح
هوش مصنوعی: صبح شده و بیدار شو تا به سمت میخانه برویم، قبل از اینکه آفتاب از پشت صبح پیدا شود.
دانی که شب چراست به دینگونه قیرگون
گویا سیه کرده ببر، در عزای صبح
هوش مصنوعی: می‌دانی چرا شب این گونه تاریک و سیاه است؟ انگار که گربه‌ای اندوهگین در سوگ صبح، رنگ سیاهی را بر آن پاشیده است.
دیدی که حقه باز شب تار را چسان
رسوا نمود خندهٔ دندان نمای صبح
هوش مصنوعی: دیدی که چطور حقه‌باز در تاریکی شب رسوا شد، وقتی صبح با لبخند دندان‌نمایش نمایان شد؟
آن کس که خفته از سر شب، تا طلوع شمس
آگه کجا بود ز هوا و صفای صبح
هوش مصنوعی: آن کسی که از شب به خواب رفته و تا صبح بیدار نشده، نمی‌داند که صبح چه با طراوت و زیبایی است.
کس قدر صبح را نشناسد چو شب نشین
شب خفته تا به صبح، چه داند بهای صبح
هوش مصنوعی: کسی که شب‌ها بیدار است و خوابش نمی‌برد، هرگز نمی‌تواند ارزش صبح را درک کند. وقتی کسی تمام شب را خوابیده، چگونه می‌تواند بداند صبح چقدر ارزشمند است؟
عاشق که زلف یار، به دستش فتد شبی
حاشا که انتظار کشد از یرای صبح
هوش مصنوعی: عاشق زمانی که موهای محبوبش در دستانش بیفتد، هرگز منتظر صبح نمی‌ماند.
خاک وجود، آتش دوزخ دهد به باد
آن آب چشم نیم شب و، ناله های صبح
هوش مصنوعی: وجود انسان، در حالی که می‌تواند به دوزخ تشبیه شود، با اشک‌های شبانه و ناله‌های صبح، نشان‌دهنده رنج و عذاب درونی اوست. این عناصر نشان‌دهنده غم و اندوهی هستند که در وجود فرد نهفته است.
«ترکی» به کیمیا اگرت میل و رغبت است
آن کیمیا نماز شب است و، دعای صبح
هوش مصنوعی: اگر به دنبال چیزی ارزشمند و تعادل‌دهنده هستی، آن چیز نماز شب و دعای صبح است.