گنجور

شمارهٔ ۱

سرنوشت جبهه می‌دانیم نقش پات را
قسمت تقدیر می‌خوانیم ما غم‌هات را
باعث شور قیامت قامت رعنات را
رونق بازار شکر خنده لب‌هات را
نایب عیسی مریم لعل روح‌افزات را!
قامتت را نارون سرمشق آزادی کند
ابرویت را ماه نو اقرار استادی کند
نرگست را مردمک تعلیم بیدادی کند
عشوه‌ات با صد فسون آهنگ صیادی کند
الغرض خالی ندیدم از هنر یک جات را!
گر خرامد سرو آزادت به گلگشت چمن
شاخ طوبی بشکند از پا درآید نارون
خون شود مشک از خطت در ناف آهوی ختن
گل درد از عارضت جیب قبا و پیرهن
آفرین ای میر خوبان حسن بی‌همتات را!
در بساط عارضت نرد تماشا باختم
اسپ ناکامی به راهت من ز فرزین ساختم
حلقه دام غلامی را به گوش انداختم
چون پیاده در رکاب توسنت می‌تاختم
از کرم یک ره نکردی شاه من رخ‌مات را
طغرل از رمز لبت یک نکته افشا می‌کنم
شورشی در عرصه تحقیق برپا می‌کنم
حجتی من از خط لعلت هویدا می‌کنم
در میان شاعران ملک دعوی می‌کنم
شاهدم باشی تو نبود حاجتی اثبات را!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرنوشت جبهه می‌دانیم نقش پات را
قسمت تقدیر می‌خوانیم ما غم‌هات را
هوش مصنوعی: ما می‌دانیم که سرنوشت جبهه چه نقشی برای تو دارد و درد و غم‌های تو را به نام تقدیر می‌نامیم.
باعث شور قیامت قامت رعنات را
رونق بازار شکر خنده لب‌هات را
هوش مصنوعی: وجود زیبا و دلربای تو سبب برپایی شور و هیجان در روز قیامت است و لبخند شیرینت مانند شکر، بازار را رونق می‌بخشد.
نایب عیسی مریم لعل روح‌افزات را!
هوش مصنوعی: عزیز من، همانطور که عیسی مسیح در دل‌ها جای دارد، تو نیز با وجود خود شادی و طراوت به زندگی مردم میبخشی.
قامتت را نارون سرمشق آزادی کند
ابرویت را ماه نو اقرار استادی کند
هوش مصنوعی: قد تو مانند درخت نارون، نماد آزادی است و ابروی تو به مانند ماه نو، نشانه یادآوری زیبایی و کمال است.
نرگست را مردمک تعلیم بیدادی کند
عشوه‌ات با صد فسون آهنگ صیادی کند
هوش مصنوعی: نرگس تو با زیبایی و دلربایی‌ات، همچون مردمکی که تحت تأثیر قرار گرفته، در دل من اثر می‌گذاری و با بسیاری از روش‌ها مرا به سمت خود جذب می‌کنی.
الغرض خالی ندیدم از هنر یک جات را!
هوش مصنوعی: در نهایت، هیچ جایی را بدون هنر نیاوردم.
گر خرامد سرو آزادت به گلگشت چمن
شاخ طوبی بشکند از پا درآید نارون
هوش مصنوعی: اگر سرو زیبای تو با آرامش و شکوه در گلزار حرکت کند، درختان دیگر حسرت می‌خورند و حتی درخت نارون هم به خاطر زیبایی تو زانو می‌زند و می‌شکند.
خون شود مشک از خطت در ناف آهوی ختن
گل درد از عارضت جیب قبا و پیرهن
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت تو، عطر مشک به دل می‌افتد و از زیبایی‌های چهره‌ات، درد و غم در دل مردم جا می‌گیرد. ظرافت‌های تو باعث می‌شود که حتی پوشش‌های ساده نیز جلوه‌ای خاص پیدا کنند.
آفرین ای میر خوبان حسن بی‌همتات را!
هوش مصنوعی: ای سرور خوش‌صورتان، به زیبایی بی‌نظیرت درود می‌فرستم!
در بساط عارضت نرد تماشا باختم
اسپ ناکامی به راهت من ز فرزین ساختم
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی تو، بازی شانس را باختم و به خاطر ناکامی‌ام در عشق، به سفر تو فکر می‌کنم. من از دل خود برای تو ساخته‌ام.
حلقه دام غلامی را به گوش انداختم
چون پیاده در رکاب توسنت می‌تاختم
هوش مصنوعی: من خود را در خدمت کسی قرار داده‌ام و به او وابسته شده‌ام، همان‌طور که در شرایطی پا به پای او پیش می‌روم و به دنبال او هستم.
از کرم یک ره نکردی شاه من رخ‌مات را
هوش مصنوعی: تو به خاطر محبت، به من یک راهی نگشودی، ای شاه من، در برابر چهره‌ات.
طغرل از رمز لبت یک نکته افشا می‌کنم
شورشی در عرصه تحقیق برپا می‌کنم
هوش مصنوعی: از راز لب‌های تو یک نکته را فاش می‌کنم و در دنیای تحقیق، شورش و جنجالی به پا می‌کنم.
حجتی من از خط لعلت هویدا می‌کنم
در میان شاعران ملک دعوی می‌کنم
هوش مصنوعی: من از زیبایی خط تو دلیل و برهان می‌آورم و در میان شاعران، به عنوان یک ادعا و افتخار صحبت می‌کنم.
شاهدم باشی تو نبود حاجتی اثبات را!
هوش مصنوعی: شاهد من باش که نیازی به اثبات هیچ چیز نیست!