گنجور

بخش ۱ - ابیاتی از سرآغاز

زهی لطف سازنده آب و خاک
به رقص آور سبز طاووس تاک
مقام آفرین خمستان می
ترنم گشای گره زار نی
بلندی ده شیشه لعل کار
هوایی کن ابر یاقوت بار
شب افزای مشعل دوانان مل
سحرگه رسان چراغان گل
رقم پرور رقعه لاله ها
ورق شوی مجموعه ژاله ها
به چرخ آور باده لعل فام
جواهرتراش نگین دان جام
نوازنده ارغنون زبان
نگارنده پرده های فغان
خدایی که ساقی و جام آفرید
ز بهر بط باده، دام آفرید
سبوی فلک گرچه بی دسته است
به سرپنجه فیض او بسته است
خم می چو قامت برافراخته
سر خویش در راه او باخته
صراحی که خشک است پا تا به سر
کند سجده اش، لیک با چشم تر
چو نی از مقام غمش یاد کرد
ز هر بند، صد نغمه آزاد کرد
تر و خشک این بزمگه مست اوست
بساط می عشق در دست اوست
چو کردار ساقی به دست خداست
دهد گر قدح، می نخوردن خطاست
همان به که نوشم می خوشگوار
به تکلیف ساقی درین نوبهار...

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی لطف سازنده آب و خاک
به رقص آور سبز طاووس تاک
هوش مصنوعی: به چه زیبایی، آفریننده آب و خاک، سبز و درخشان به رقص واداشته شده است، مانند طاووسی زیبا که در میان تاک‌ها جلوه‌گری می‌کند.
مقام آفرین خمستان می
ترنم گشای گره زار نی
هوش مصنوعی: من در جستجوی مقام و حال خوشی هستم که مرا از غم‌ها و مشکلات رها سازد و به شادمانی و سرمستی برساند.
بلندی ده شیشه لعل کار
هوایی کن ابر یاقوت بار
هوش مصنوعی: به ارتفاع شفاف و زیبای شیشه‌ای چون لعل، توجه کن، همچون ابری که یاقوت را باران می‌کشد.
شب افزای مشعل دوانان مل
سحرگه رسان چراغان گل
هوش مصنوعی: در شب، افرادی که مشعل در دست دارند، با نور خود به سمت سحرگاه روانه می‌شوند تا گل‌ها را روشن کنند و به زیبایی بیفزایند.
رقم پرور رقعه لاله ها
ورق شوی مجموعه ژاله ها
هوش مصنوعی: تولیدکننده‌ی زیبا، دسته‌ای از گل‌ها را به شکل زیبا و دلنشین می‌سازد که مانند قطرات شبنم می‌درخشند.
به چرخ آور باده لعل فام
جواهرتراش نگین دان جام
هوش مصنوعی: باده‌ای با رنگ لعل را در جام جواهری‌ات بریز و لحظه را جشن بگیر.
نوازنده ارغنون زبان
نگارنده پرده های فغان
هوش مصنوعی: نوازنده‌ای که با مهارت خود، احساسات را در دل می‌نوازد و می‌نویسد. او آواهایی را به تصویر می‌کشد که نشان‌دهنده درد و اندوه است.
خدایی که ساقی و جام آفرید
ز بهر بط باده، دام آفرید
هوش مصنوعی: خدای بزرگ که ساقی و جام را خلق کرده، این کار را برای برقرار کردن لذتی نو در دل‌ها و به‌منظور مهیا کردن عشق و شادی آفریده است.
سبوی فلک گرچه بی دسته است
به سرپنجه فیض او بسته است
هوش مصنوعی: اگرچه ظرف آسمان دستگیره ندارد، اما به برکت نعمت و فیض او به هم متصل است و دایماً پر است.
خم می چو قامت برافراخته
سر خویش در راه او باخته
هوش مصنوعی: خم کردن بدن به خاطر عشق و توجه به او، گویای این است که شخص تمامی وجودش را در این مسیر فدای او کرده است.
صراحی که خشک است پا تا به سر
کند سجده اش، لیک با چشم تر
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی بیان می‌شود که هر چند جسم شخص به طور کامل در حال سجده است و به نظر می‌رسد که خشک و بی‌حالت است، اما در عین حال چشمانش پر از اشک و احساس است. به عبارت دیگر، ظاهری بی‌روح دارد ولی در دل و درونش عواطف و احساسی عمیق وجود دارد.
چو نی از مقام غمش یاد کرد
ز هر بند، صد نغمه آزاد کرد
هوش مصنوعی: زمانی که نی به یاد غم خود می‌افتد، از هر زنجیری رهایی می‌یابد و صدای زیبایی تولید می‌کند.
تر و خشک این بزمگه مست اوست
بساط می عشق در دست اوست
هوش مصنوعی: در این محفل، همه چیز تحت تأثیر عشق اوست و اوست که جشن و میگساری را در دست دارد.
چو کردار ساقی به دست خداست
دهد گر قدح، می نخوردن خطاست
هوش مصنوعی: عملکرد ساقی تحت اراده و خواست خداوند است، بنابراین اگر او جامی بدهد، نوشیدن شراب گناه محسوب می‌شود.
همان به که نوشم می خوشگوار
به تکلیف ساقی درین نوبهار...
هوش مصنوعی: بهتر است که در این بهار زیبا، نوشیدن می خوشگوار را انتخاب کنم تا اینکه به انتظار ساقی بیفتم.