گنجور

شمارهٔ ۸۹

مشت خسم، ولی چو نشینم به آن بهار
گلدسته می کند اثر رنگ و بو مرا
صد ره گر از خمار بیفتم به پای خم
یک دستگیر نیست به غیر از سبو مرا
نی شمع پی به گریه من می برد، نه ابر
کزدیده، جای قطره چکد آرزو مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشت خسم، ولی چو نشینم به آن بهار
گلدسته می کند اثر رنگ و بو مرا
هوش مصنوعی: دست دشمنم را می‌زنم، اما وقتی در بهار بنشینم، عطر و رنگی که به وجود می‌آورد، بر من تأثیر می‌گذارد.
صد ره گر از خمار بیفتم به پای خم
یک دستگیر نیست به غیر از سبو مرا
هوش مصنوعی: اگر بارها از حالت نشئگی به زمین بیفتم، هنوز به جز پیاله‌ای شراب هیچ چیز نمی‌تواند مرا نجات دهد.
نی شمع پی به گریه من می برد، نه ابر
کزدیده، جای قطره چکد آرزو مرا
هوش مصنوعی: نی صدای غم و اندوه من را می‌شنود، نه ابرهای اشک که جای قطره امیدم را بریزد.