شمارهٔ ۲۲۴
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است
قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است
چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز
که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است
پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد
چو جام لاله شرابش کدورت انگیز است
لبی ز خون دلم تر نکرد نرگس او
خبر نداشت که بیماری اش ز پرهیز است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است
قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است
هوش مصنوعی: وقتی نسیم از کنار ما میگذرد، دلی پر از اندوه و غم دارد. وقتی لیوانی به ما میرسد، از درد و شکست پر شده است.
چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز
که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که شیشهگر تمام شب را به عبادت بگذاراند، در حالی که به دست آوردن صلاح و نیکی، بهتر از زاهدی است که صبح زود بیدار میشود.
پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد
چو جام لاله شرابش کدورت انگیز است
هوش مصنوعی: پیالهای که به زیبایی و ارزش گلبرگهای سرخ او نرسد، مانند جامی از گل لاله است که شرابش ناگوار و ناپسند به نظر میرسد.
لبی ز خون دلم تر نکرد نرگس او
خبر نداشت که بیماری اش ز پرهیز است
هوش مصنوعی: نرگس از وضعیت دلbroken من بیخبر است، چون حتی لبش را هم با اشک من تر نکرد. او نمیداند که درد و رنجش ناشی از دوری و پرهیز از من است.

طغرای مشهدی