گنجور

شمارهٔ ۲۰۹

تخم اشک از کف بنه ای دل که مانند سحاب
تا بپاشی تخم، می باید ز هم پاشید و رفت
چون قدح کآید بر مینا، شب آمد پیش من
گریه کردم از برای ماندنش، خندید و رفت
بس که خاک این چمن سرگشتگی می آورد
آب را از چشمه باید راه جو پرسید و رفت
کوچه تابوت اگر آمد درین راهت به پیش
تا به منزل می توانی سایه وش خوابید و رفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تخم اشک از کف بنه ای دل که مانند سحاب
تا بپاشی تخم، می باید ز هم پاشید و رفت
هوش مصنوعی: ای دل، اشک‌های‌ت را دور بریز، زیرا همانطور که ابرها باران می‌بارند و سپس می‌ریزند و می‌روند، تو هم باید از غم‌هایت رها شوی و پیش بروی.
چون قدح کآید بر مینا، شب آمد پیش من
گریه کردم از برای ماندنش، خندید و رفت
هوش مصنوعی: وقتی که جام روی مینا می‌آید، شب فرامی‌رسد و من به خاطر ماندن آن جام گریه می‌کنم، اما او لبخند می‌زند و می‌رود.
بس که خاک این چمن سرگشتگی می آورد
آب را از چشمه باید راه جو پرسید و رفت
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی و جذابیت این چمن، انسان باید برای پیدا کردن آب از چشمه، راه و مسیر درست را بپرسد و پیش برود.
کوچه تابوت اگر آمد درین راهت به پیش
تا به منزل می توانی سایه وش خوابید و رفت
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی‌ات با مشکلات و موانع روبرو شدی، می‌توانی با آرامش و صبر پیش بروی و در نهایت به مقصد خود برسی.