گنجور

شمارهٔ ۲۰۷

آسوده دلی بر من بیتاب حرام است
بر روز سیاهم شب مهتاب حرام است
پروانه شب از بستر آرام گریزد
تا شمع نیاسوده، برو خواب حرام است
من همچو سبو، دست گرفتم به در گوش
آن روز که گفتند می ناب حرام است
کام طلب از چشمه و جو تر نتوان کرد
تا لب به محیطی نرسد، آب حرام است
ما تهمت آرام، به دشمن نپسندیم
در ملت ما، کشتن سیماب حرام است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آسوده دلی بر من بیتاب حرام است
بر روز سیاهم شب مهتاب حرام است
هوش مصنوعی: خوشحالی و آرامش در دل کسی که در دلش غم و درد است، جایی ندارد. در روزهایی که سیاه است و تاریک، شب‌هایی که نور مهتاب دارد، نیز نباید دلی آرام و راحت باشد.
پروانه شب از بستر آرام گریزد
تا شمع نیاسوده، برو خواب حرام است
هوش مصنوعی: پروانه شب از جای خود فرار می‌کند تا به چراغی نزدیک شود که هیچ آرامش ندارد، زیرا برای او خواب و استراحت ممنوع است.
من همچو سبو، دست گرفتم به در گوش
آن روز که گفتند می ناب حرام است
هوش مصنوعی: من مانند سبویی هستم که روزی در گوشم گفتند نوشیدن می خالص ممنوع است و از آن روز به دست خودم آن را گرفتم.
کام طلب از چشمه و جو تر نتوان کرد
تا لب به محیطی نرسد، آب حرام است
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرزوها و خواسته‌ها، نمی‌توان از چشمه و جوی آب استفاده کرد زیرا تا وقتی که به مسیر درست و مناسب نرسیم، آن آب ناپاک و حرام به حساب می‌آید.
ما تهمت آرام، به دشمن نپسندیم
در ملت ما، کشتن سیماب حرام است
هوش مصنوعی: ما به دشمن خویش آرامش و آسایش نمی‌دهیم و در میان مردم ما، کشتن انسان‌های بی‌گناه و شرافتمند پذیرفتنی نیست.