گنجور

شمارهٔ ۲۰۴

فرصت صد بوسه در کف داشت، وز اقبال ما
شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست
آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار
آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرصت صد بوسه در کف داشت، وز اقبال ما
شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت
هوش مصنوعی: او فرصتی برای صد بوسه داشت و از روی شانه‌ای که با اقبال ما در شب زلف آن غافل بود، عبور کرد.
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست
آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق درد و غم اشاره دارد. با وجود اشک‌های فراوانی که بر دل سوزان شاعر جاری است، هیچ‌گاه مانع و obstacleی برای او وجود ندارد. در واقع، در اینجا اشاره به این است که هنگامی که آتش غم و غصه از یک طرف به او نزدیک می‌شود، آب احساسات و رنج‌هایش از طرف دیگر عبور می‌کند و این نشان‌دهنده چالش‌های متعدد احساسی است که شاعر با آن‌ها مواجه است.
همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار
آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت
هوش مصنوعی: مانند سیلابی که از پل عبور می‌کند، در بهار، اشک چشمانم در خیال تصویر او از مقابل ابرویش عبور می‌کند.