گنجور

شمارهٔ ۶

از هجر بت یگانه ما
خون می چکد از ترانه ما
بر خاست ز آسیای افلاک
افغان زشکست دانه ما
افتاده زمین خراب و بیخود
از ناله عاشقانه ما
در بحر وجود همچو گوهر
با خود بود آب و دانه ما
وارسته ز خود شدیم و گردید
اوج فلک آشیانه ما
صد طعنه زند به لاله و گل
خار و خس آشیانه ما
از دولت عشق پادشاهیم
غم لشکر و دل خزانه ما
خارای غم و حریر محنت
فرشست در آستانه ما
بر خویش طبیب پیچد افلاک
از خنده بی‌خودانه ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از هجر بت یگانه ما
خون می چکد از ترانه ما
هوش مصنوعی: از دوری معشوق یگانه‌ام، غم و اندوهی عمیق در دل دارم که به شکل اشک و ناله‌های جانسوز بروز می‌کند.
بر خاست ز آسیای افلاک
افغان زشکست دانه ما
هوش مصنوعی: از غم و دشواری‌هایی که باعث شکست ما شده، صداهایی به گوش می‌رسد که از دور به ما می‌رسند و ما را متوجه حال و روز خود کرده و به فکر فرو می‌برند.
افتاده زمین خراب و بیخود
از ناله عاشقانه ما
هوش مصنوعی: به دلیل ناله‌ها و عواطف عاشقانه‌ای که داریم، ما به حالتی نابسامان و آشفته دچار شده‌ایم و احساس می‌کنیم که در زمین و دنیا به سر می‌بریم.
در بحر وجود همچو گوهر
با خود بود آب و دانه ما
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، مانند گوهری در دل دریا، آب و دانه‌ای که با ماست قرار دارد.
وارسته ز خود شدیم و گردید
اوج فلک آشیانه ما
هوش مصنوعی: ما از وابستگی‌های دنیوی خود رها شدیم و به جایی رسیدیم که بلندای آسمان به خانه و مسکن ما تبدیل شد.
صد طعنه زند به لاله و گل
خار و خس آشیانه ما
هوش مصنوعی: بسیاری به لاله و گل خرده می‌گیرند و به دیدن خار و علف، به خانه ما طعنه می‌زنند.
از دولت عشق پادشاهیم
غم لشکر و دل خزانه ما
هوش مصنوعی: از لطف و نعمت عشق، در مقام و موقعیتی عالی قرار داریم و دیگر نگران غم و اندوه نیستیم، چرا که دل ما مانند خزانه‌ای پر از شادی و آرامش است.
خارای غم و حریر محنت
فرشست در آستانه ما
هوش مصنوعی: در آستانه‌ی ما، خاری از غم و پارچه‌ای نرم از رنج و سختی گسترده شده است.
بر خویش طبیب پیچد افلاک
از خنده بی‌خودانه ما
هوش مصنوعی: ستاره‌ها و آسمان به خاطر شادی و بی‌خودیمان از ما به خنده می‌آیند.