شمارهٔ ۴۷ - در سبلت و ریش خویش بنگر
هان ای کل تا زدم مزن لاف
ای تو بره ریش . . . غراره
در سبلت و ریش خویش بنگر
هست از در عبرت و نظاره
جولاهه کار مانده گوئی
غرداش نهاده بر تغاره
گوئی که غلامباره ام لیک
گوی و غری غلام باره
انداخته باد یا نگونسار
در فقر چه از سر مناره
شمارهٔ ۴۶ - پرکارتر از سوزنی امروز کجاست: از امت مسیح نبی راهب از تو بهشمارهٔ ۴۸ - ولوله در ولوله در ولوله: مار بسی گرد حنائی خبه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هان ای کل تا زدم مزن لاف
ای تو بره ریش . . . غراره
هوش مصنوعی: ای آن کسی که همه چیز را میدانی، صدایم را بشنو تا از خودستاییها و فخر فروشیها دست برداری.
در سبلت و ریش خویش بنگر
هست از در عبرت و نظاره
هوش مصنوعی: به خودت و ویژگیهایت دقت کن؛ در آنها درسی برای عبرت و تماشا نهفته است.
جولاهه کار مانده گوئی
غرداش نهاده بر تغاره
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کار کسی به حال خود رها شده و او به صورت بیاعتنا به وضعیت آن، فقط نظارهگر است.
گوئی که غلامباره ام لیک
گوی و غری غلام باره
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من به نوعی زیر سلطهای هستم، اما در عین حال حرف میزنم و به بیان احساسات و نظراتم میپردازم.
انداخته باد یا نگونسار
در فقر چه از سر مناره
هوش مصنوعی: باد به آرامی میوزد یا شاید غمگینی به یاد فقر من در حال گسترش است، چه از بالای منارهها که به آسمان سر برافراشتهاند.