شمارهٔ ۴ - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند
تاز زبازان که ترا پیش گروگان آرند
تا یکی پس نگری . . . ن به گریبان آرند
بسر حمدان . . . نت چو گریبان گردد
آن گریبان که در او گردن حمدان آرند
چند ازین لاغر . . . ران پس ایشان بطفیل
مرگریبان ترا سوزن پنکان آرند
بکلانی و بخردی منگر، شاد بزی
خرد خواهی و کلان، هرچه خوهی آن آرند
کار وانگاه میان پای ترا . . . ایه و . . . ر
نوک خر بنده بانبوهی شریان آرند
از در مرز تو ای خوش پسر اوقات جماع
تیز خوش زمزمه یابی که بانبان آرند
ای بسا باد که در نایژه بوق نهند
تا ز انبان تو یک تیز بالحان آرند
تندی و توسنی آغازی و خران نشوی
تند و توسن ببرند آخر و خران آرند
رطبی زیر و بسی گوئی سامانم نیست
تو خوهی ور نخوهی، کار بسامان آرند
از پی صره زری که میان پای تراست
بمیان پای تو شب دزد میان ران آرند
هر زمان بینی کان دزد میان ران ترا
غل بگردن برو پا کنده بزندان آرند
هرکه او پاچه خورد از ره . . . ن وقت سحر
بامدادان بگاهش سره بریان آرند
تاز بازان چو نه در زیر زبونشان باشی
بدل سیم سره مشت چو سندان آرند
بدو سه پشم که آری بزنخدان چو پشم
تو چنان دانی کز کرده پشیمان آرند
. . . ن چون خرمن گلبرگ تو جائی نبرند
که زنخدان ترا خار مغیلان آرند
رو، که گر ریش چو فرعون کسی موسی وار
بدر . . . نت عصاهای چو ثعبان آرند
این جوابست مرآنرا که سنائی گوید
عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند
شمارهٔ ۳ - نور رخ تو قمر ندارد: . . . ری دارم که خر نداردشمارهٔ ۵ - عالم سعد، احمد مسعود: شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.