گنجور

شمارهٔ ۱ - در مطایبه و مدح علاء الدین

یا ایهااللوند مرا پای خواست بند
تدبیر من بساز بیک تیز باد گند
معشوق من توئی علف بوق من توئی
من بوق میزنم تو دهل دند دند دند
افسوکی بدار و دو سه تیزکی بلحن
اندر بروت گنده من بندو خوش بخند
یکبار یا دو بار مراعاتکی بکن
زانپس پدید کن که بهاچه و نرخ چند
تا بیشتر بکان و بکاریز تو رسد
آن سرخ زرد گاو زبان کار سودمند
سیم برهنه و سره میگیرو میفروش
تو ز نو و کتانه بدست آرو می نوند
بر ژنده بند سیم درست از بهای مرز
هل تا کنند مرز درست تو ژند ژند
تا کار بستنی است یکی چند پند من
پندم بکار شو و مشو کار بند بند
خواهی که نعل . . . ن و ستون شکم شود
بی صنعت درو کروبی سعی قفل بند
از کرسی و کنند مکن هیچگونه فرق
بنشین بجای کرسی بر دسته کنند
. . . ن آزمای باش و خریدار . . . ر سرخ
ور هزل در تو کرد نظر خیرگی برند
رند و ملک یکی شمر و بهره جوی باش
از بدره زر ملک و از پشیز رند
اررند خواهی اینک من ور ملک خواهی
اینک علاء دین ملک عنبرین کمند
عالی علاء دین که بری و منزه است
از گفت ناستوده و از کرد ناپسند
شاه شرف محمدبن حیدر آنکه هست
از نظم مدح او سخن پست من بلند
ملکی است مرورا که در آنجا شریک نیست
شاه ختا و بنکت و اکتور دار کند
شاهی است شیرزاده که خون حسود اوست
در ریختن حلالتر از خون گوسفند
مالک نهد در انجمن روز رستخیز
بر مجمر جهنم از اعدای او سپند
در حمله از تکاور دشمن جدا کند
کیمخت را بناخج شش مهره از لفند
در زیر سایه علم جد او قرار
گیرند زانبیا و رسل صد هزار و اند
برکند باب او در خبیر بزور دست
در را ز قلعه و ربض او باره ار فکند
با زور دست دولت او سبلت عدوش
زانسان که باب او در خیبر بکند کند
از هیبت ار کند بدر خارجی نظر
افتد ز آستان در جارجی بلند
زو خارجی گریز پذیرد که کیش داشت
ورنی بجان خارجی آید ازو گزند
هنگام بذل مال دهد کف راد او
ده گنج شایگان بیکی لولی لوند
پیش کف ویست سراب و کم از سراب
دریای نیل و قلزم و رود خجند و جند
مدح ورا بهزل نبردم بسر از آنک
نوشیدن رحیق نیابد خوش از زرند
تا شاد کامی است و نژندی درین جهان
او شادکام باد و بداندیش او نژند
بادا عدوی او بنظرها همیشه خوار
بادا محب او ببر خلق ارجمند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا ایهااللوند مرا پای خواست بند
تدبیر من بساز بیک تیز باد گند
هوش مصنوعی: ای سرپرست، به من کمک کن تا در مسیر مشکلات بندرت شوند و تدبیر من را با قدرت و سرعت پیش ببری.
معشوق من توئی علف بوق من توئی
من بوق میزنم تو دهل دند دند دند
هوش مصنوعی: عزیز من، تو همانند علفی هستی که در زندگی‌ام وجود داری. من صدای بوق می‌زنم و تو مانند دهلی هستی که به زندگی‌ام آهنگ و ریتم می‌بخشد.
افسوکی بدار و دو سه تیزکی بلحن
اندر بروت گنده من بندو خوش بخند
هوش مصنوعی: ظاهراً این شعر به شخصی توصیه می‌کند که از غم و اندوه فاصله بگیرد و با شجاعت و خوشخلقی به زندگی نگاه کند. با چند حرکت و لبخند، می‌توان فضایی شاداب‌تر و مثبت‌تر ایجاد کرد.
یکبار یا دو بار مراعاتکی بکن
زانپس پدید کن که بهاچه و نرخ چند
هوش مصنوعی: یک یا دو بار مراعات کن و توجه داشته باش که بعد از آن مشخص کنی که ارزش و قیمت چه قدر است.
تا بیشتر بکان و بکاریز تو رسد
آن سرخ زرد گاو زبان کار سودمند
هوش مصنوعی: تا زمانی که بیشتر درختان خود را آبیاری کنی و مراقبشان باشی، آن گلابی که رنگش سرخ و زرد است به بار خواهد نشست و تو از آن بهره‌مند خواهی شد.
سیم برهنه و سره میگیرو میفروش
تو ز نو و کتانه بدست آرو می نوند
هوش مصنوعی: این بیت به بیان مفهوم فروش و تجارت اشاره دارد، به طوری که از یک سو به جذابیت و زیبایی کالاها اشاره می‌کند و از سوی دیگر به لزوم توجه به کیفیت و اصالت آنها تأکید می‌کند. در اینجا، اهمیت به روز بودن و تازه بودن محصولات نیز مطرح شده است. همچنین به نوعی نشان‌دهنده تلاش برای دست یافتن به بهترین‌ها در زندگی است.
بر ژنده بند سیم درست از بهای مرز
هل تا کنند مرز درست تو ژند ژند
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که بر روی مرزها و خط‌های مشخص، باید توجه و دقت کافی به خرج داد. در واقع، اشاره به اهمیت نگهداری و رعایت مرزها و خطوط تعیین‌شده دارد، تا از بی‌نظمی و نابسامانی جلوگیری شود.
تا کار بستنی است یکی چند پند من
پندم بکار شو و مشو کار بند بند
هوش مصنوعی: وقتی که کاری در پیش داری و فرصتی برای اقدام وجود دارد، به توصیه‌ها و نکات مهم توجه کن و خودت را درگیر مسائلی که مانع پیشرفت‌ات می‌شود نکن.
خواهی که نعل . . . ن و ستون شکم شود
بی صنعت درو کروبی سعی قفل بند
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به چیزی دست یابی ولی بدون زحمت و تلاش، باید در کارهایت دقت کنی و از روش‌های هنرمندانه استفاده کنی.
از کرسی و کنند مکن هیچگونه فرق
بنشین بجای کرسی بر دسته کنند
هوش مصنوعی: هرگز از جایی که نشسته‌ای تغییری نکن و سعی کن در همان شرایط باقی بمانی. به جای این که به وسایل و مبل‌ها توجه کنی، بر روی اصل موضوع و هدف خود تمرکز کن.
. . . ن آزمای باش و خریدار . . . ر سرخ
ور هزل در تو کرد نظر خیرگی برند
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به کسی اشاره می‌کند که نباید فریب ظاهرسازی‌ها و نیرنگ‌ها را بخورد. او توصیه می‌کند که از آزمایش و تجربه کردن خودداری کند و به دنبال چیزهای واقعی و ارزشمند باشد. او همچنین به این اشاره دارد که ممکن است برخی افراد با ظاهری جذاب و فریبنده بتوانند توجه او را جلب کنند، اما این توجه می‌تواند ناشی از نیت‌های غیرمخلصانه باشد. به طور کلی، پیامی در مورد هوشیاری در انتخاب‌ها و تمایلات در زندگی وجود دارد.
رند و ملک یکی شمر و بهره جوی باش
از بدره زر ملک و از پشیز رند
هوش مصنوعی: ای انسان عاقل! زاهد و رند را یکی بدان و در زندگی به دنبال بهره‌مندی از ثروت و منابع باشید، چه از ثروت‌های فراوان معتبر (ملک) و چه از چیزهای کوچک و کم‌ارزش (پشیز).
اررند خواهی اینک من ور ملک خواهی
اینک علاء دین ملک عنبرین کمند
هوش مصنوعی: اگر به دنبال فردی هستی، من آماده‌ام و اگر به دنبال قدرت و سلطنت هستی، اینک علاءالدین، صاحب ملک عنبرین، در دسترس است.
عالی علاء دین که بری و منزه است
از گفت ناستوده و از کرد ناپسند
هوش مصنوعی: عالی مقام علاء دین، که پاک و بی‌نقص است از هرگونه سخن ناپسند و عمل زشت.
شاه شرف محمدبن حیدر آنکه هست
از نظم مدح او سخن پست من بلند
هوش مصنوعی: شخصیت بزرگ و باارزشی به نام محمد بن حیدر، شاه شرف، وجود دارد که مقام و فضیلت‌های او از کلام و ستایش‌های من فراتر است و من در مقابل عظمت او از سخنان نازک و ضعیف خود می‌گویم.
ملکی است مرورا که در آنجا شریک نیست
شاه ختا و بنکت و اکتور دار کند
هوش مصنوعی: در این سرزمین، هیچ‌کدام از قدرت‌مندان و حاکمان رده‌بالا جایی ندارند و فقط خود تو می‌توانی بر آن حکومت کنی.
شاهی است شیرزاده که خون حسود اوست
در ریختن حلالتر از خون گوسفند
هوش مصنوعی: شاهی از نسل شیر وجود دارد که خون حسودش به ریختن در راه حق، از خون گوسفند پاک‌تر است.
مالک نهد در انجمن روز رستخیز
بر مجمر جهنم از اعدای او سپند
هوش مصنوعی: مالک در روز قیامت در محفل بزرگ، آتش جهنم را بر دشمنانش روشن می‌کند.
در حمله از تکاور دشمن جدا کند
کیمخت را بناخج شش مهره از لفند
هوش مصنوعی: در حمله، به راحتی و با قدرت از نیروی مهاجم جدا می‌شود، درست مانند اینکه مهره‌ای از رشته‌ای رها شود.
در زیر سایه علم جد او قرار
گیرند زانبیا و رسل صد هزار و اند
هوش مصنوعی: در زیر سایه علم جد او، از پیامبران و رسولان، صدها هزار نفر قرار خواهند گرفت.
برکند باب او در خبیر بزور دست
در را ز قلعه و ربض او باره ار فکند
هوش مصنوعی: او در دقت و تدبیرش به گونه‌ای عمل می‌کند که به راحتی می‌تواند موانع را از سر راه بردارد و به اهداف خود برسد. در این مسیر، از هر فرصتی به نفع خود بهره‌ می‌برد و از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند.
با زور دست دولت او سبلت عدوش
زانسان که باب او در خیبر بکند کند
هوش مصنوعی: با قدرت و اختیارات دولت، او به سادگی می‌تواند هر دشمنی را از پای درآورد، حتی آن کسی که در خیبر قدرت و نفوذ دارد.
از هیبت ار کند بدر خارجی نظر
افتد ز آستان در جارجی بلند
هوش مصنوعی: اگر کسی با بزرگی و جلال به سمت دروازه‌ای بلند بیفتد، اثر آن هیبت و عظمت در نگاه دیگران نمایان می‌شود.
زو خارجی گریز پذیرد که کیش داشت
ورنی بجان خارجی آید ازو گزند
هوش مصنوعی: اگر شخصی با یک عقیده خاص به دنیا آمده باشد، از آن عقیده نمی‌تواند فرار کند. اما اگر این عقیده به جان او آسیب برساند، در آن صورت ممکن است به نوعی با آن مبارزه کند.
هنگام بذل مال دهد کف راد او
ده گنج شایگان بیکی لولی لوند
هوش مصنوعی: وقتی که فردی متواضع و بخشنده باشد، بخشی از ثروت خود را به دیگران می‌دهد، در واقع گنج گرانبهایی را به کسی می‌بخشد که لذت‌جو و جذاب است.
پیش کف ویست سراب و کم از سراب
دریای نیل و قلزم و رود خجند و جند
هوش مصنوعی: در برابر او، آب‌های سراب و دیگر منابع آب مانند دریای نیل، قلزم و رودخانه‌های خجند و جند هیچ ارزشی ندارند.
مدح ورا بهزل نبردم بسر از آنک
نوشیدن رحیق نیابد خوش از زرند
هوش مصنوعی: من درباره‌اش به شوخی سخن نگفته‌ام، زیرا او مانند شراب ناب است که هیچ کس نمی‌تواند از آن به خوبی لذت ببرد.
تا شاد کامی است و نژندی درین جهان
او شادکام باد و بداندیش او نژند
هوش مصنوعی: تا زمانی که شادی و خوشبختی در این دنیا وجود دارد، او باید خوشبخت باشد و کسانی که بداندیشند، باید در اندوه زندگی کنند.
بادا عدوی او بنظرها همیشه خوار
بادا محب او ببر خلق ارجمند
هوش مصنوعی: همیشه باد دشمن او را در نظرها خوار و بی‌ارزش کند، و محب و دوست او را در میان مردم عزیز و محترم نماید.