گنجور

شمارهٔ ۹ - در هجاء پیر و مدح صاحب عادل

الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد
جهانرا گنده گردانید از باد
چرا خاکش نپوشیدند بر روی
که باگه این کند گربه چو افتاد
گه گربه بعهد ارسلان خان
بسی ورزید و زر و سیم بنهاد
چه گه گربه سگی هندو نژاد است
پلید و بدرگ است روسبی زاد
هزار آزاد مرد شهره گفتند
که آن سگ خواجه را کردست آزاد
رمید از خواجه سالی پنجه و شصت
پشیمان شد چو شد هفتاد و هشتاد
شداست این پیر هندو نرم گردن
چو از نان خود اندر ماند تن داد
کنونش طوق باید برنهادن
بسوی خانه خواجه فرستاد
ز چاکا چاک کاج حاجب بوم
قفا گه سرخ کرد و راست بنهاد
گه گربه شود چون گربه عوسه
کند از آرزوی کاج فریاد
گه گربه که باشد تا من او را
به پیش صاحب عادل کنم یاد
که پیش صاحب ار یاد خلیفه
کنم در چین زمین بوسد ببغداد
گزیده صاحب عادل که ایزد
جهانرا دارد از داد وی آباد
خداوندی که با فرزند خطاب
ز بخت نیک شد همنام و همزاد
فلک از بهر او کرد است گوئی
سرای دولت و اقبال بنیاد
عروس دولت و ملک شرف را
مساعد بخت او شاه است و داماد
خداوندان گیتی را رهی کرد
باحسان و دل نیک و کف داد
همه عالم بدو شادند و خوش طبع
همیشه طبع او بادا خوش و شاد
شراب خسروی شیرین بکامش
بود تا قصه از شیرین و فرهاد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد
جهانرا گنده گردانید از باد
هوش مصنوعی: باد بزرگی به نام "عارض" از گربه‌ای به گوندن افتاد و باعث شد که دنیا به هم بریزد و بزرگ‌تر به نظر بیاید.
چرا خاکش نپوشیدند بر روی
که باگه این کند گربه چو افتاد
هوش مصنوعی: چرا بر روی کسی که به زمین افتاد خاک نریخته‌اند، در حالی که گربه به شدت او را زیر پا گذاشت؟
گه گربه بعهد ارسلان خان
بسی ورزید و زر و سیم بنهاد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات گربه به عهد ارسلان خان بسیار تمرین کرد و طلا و نقره گذاشت.
چه گه گربه سگی هندو نژاد است
پلید و بدرگ است روسبی زاد
هوش مصنوعی: این بیت درباره موجودی صحبت می‌کند که ناشایست و زشت است و به طرز ناخوشایندی به نژاد خاصی نسبت داده شده است. این موجود دارای ویژگی‌هایی است که آن را ناپسند و غیرقابل قبول می‌سازد.
هزار آزاد مرد شهره گفتند
که آن سگ خواجه را کردست آزاد
هوش مصنوعی: هزاران مرد آزاد و با شهامت در شهر گفته‌اند که آن سگ، متعلق به صاحبش را آزاد کرده است.
رمید از خواجه سالی پنجه و شصت
پشیمان شد چو شد هفتاد و هشتاد
هوش مصنوعی: وقتی به سال‌های گذشته نگاه می‌کنم و از خواجه دوری کردم، در سن پنجاه و شصت پشیمان شدم، اما زمانی که به هفتاد و هشتاد رسیدم، بیشتر پشیمان شدم.
شداست این پیر هندو نرم گردن
چو از نان خود اندر ماند تن داد
هوش مصنوعی: این پیر هندو با لطافت خاصی به نان خود دل سپرده و از آنچه دارد برای دیگران می‌گذرد.
کنونش طوق باید برنهادن
بسوی خانه خواجه فرستاد
هوش مصنوعی: اکنون باید گردن‌بند را برگردن گذاشت و به سوی منزل خواجه فرستاد.
ز چاکا چاک کاج حاجب بوم
قفا گه سرخ کرد و راست بنهاد
هوش مصنوعی: از شکاف کاج که درختی است که در پشت زمین قرار دارد، گاهی رنگ سرخ به خود می‌گیرد و مستقیم قرار می‌گیرد.
گه گربه شود چون گربه عوسه
کند از آرزوی کاج فریاد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات گربه مانند یک گربه خشن و بی‌پروا عمل می‌کند و از آرزوی درخت کاج عصبانی و فریاد می‌زند.
گه گربه که باشد تا من او را
به پیش صاحب عادل کنم یاد
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌آید که گربه‌ای پیدا شود و من او را به درگاه صاحب عادل ببرم تا از او یاد بکنم.
که پیش صاحب ار یاد خلیفه
کنم در چین زمین بوسد ببغداد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره دارد که در حضور شخصی بزرگ و باعظمت، همچون خلیفه، به سرزمین چین می‌رود و زمین را در بغداد می‌بوسد. این بیان نشان‌دهنده‌ی ارادت و احترام عمیق شاعر به مقام آن شخص و تمایل او برای ابراز وفاداری و تعهد به او است.
گزیده صاحب عادل که ایزد
جهانرا دارد از داد وی آباد
هوش مصنوعی: انتخاب شده به وسیله صاحب عادل، که خداوند جهان را به دست او دارد، از عدالت او سرزمین‌ها آباد می‌شود.
خداوندی که با فرزند خطاب
ز بخت نیک شد همنام و همزاد
هوش مصنوعی: خداوندی که به خاطر فرزندی‌اش، خوشبختی را به او ارزانی داشته و نام و سرنوشتی مشابه او دارد.
فلک از بهر او کرد است گوئی
سرای دولت و اقبال بنیاد
هوش مصنوعی: گویا آسمان به خاطر او، به ساختن خانه‌ای برای عظمت و شانس او پرداخته است.
عروس دولت و ملک شرف را
مساعد بخت او شاه است و داماد
هوش مصنوعی: عروس دولت و شرافت، در واقع به روزگار و سرنوشت خوب او وابسته است، که شاه به عنوان حامی و شوهر او در نظر گرفته شده است.
خداوندان گیتی را رهی کرد
باحسان و دل نیک و کف داد
هوش مصنوعی: خداوندان دنیا را با مهربانی و نیکی دل هدایت کرد و به آن‌ها به جای دست خالی، نعمت و برکت عطا نمود.
همه عالم بدو شادند و خوش طبع
همیشه طبع او بادا خوش و شاد
هوش مصنوعی: همه مردم از وجود او خوشحالند و همیشه حال او خوش و شاداب است.
شراب خسروی شیرین بکامش
بود تا قصه از شیرین و فرهاد
هوش مصنوعی: شراب خوشمزه و لذت‌بخش برای او بود تا داستان شیرین و فرهاد را بگوید.