گنجور

شمارهٔ ۵۱ - در هجو قوامی

تا ز طبیعی غر سیاه قوامی
چند کنی زین سپید کاری و خامی
د . . . ل غلامی بمانده ای و گرفته
پیر نعامی بجای د . . . ل غلامی
همچو نظامی هلاک و فتنه تازی
لیکن شغل تو بر خلاف نظامی
سیل ترقی ترا ورا به تنزل
رأی بپستی ترا ورا بتمامی
او بلطیفی کند نگاه ظریفی
تو بکلوکی نگه کنی و لگامی
کنک لگامی خوهی و بوس کلوکان
کز پس تو آرد بر کند بدو گامی
وز پس تو آرد برد راز کشد بوق
چون بحنا بر ببسته دست ختامی
. . . ر خوری چون خر و چو گاو بخسبی
گوئی بسپوز یکره ای خر عامی
گرد هلی نیستی چرا نهی ای د . . . ل
دهل حلالی به پیش بوق حرامی
دنبه گروگان چو یافتی دبه . . . ایه
تندی یکسو نهی و سازی رامی
دعوی داری بشاعری و ندیمی
رو که تو نه شاعر و ندیمی دامی
ماهی گرمابه گیری از بس آخر
سر تو معلوم نی مجلس سامی
صدر معالی علی عالی همت
ناصر دین نبی رسول تهامی
آن چو محمد سمر به نیکو خلقی
وان چو علی مشتهر بنیکو نامی
آنکه بآزاده خوئی و بظریفی است
بر دل آزادگان عزیز و گرامی
آن بگه جود نام سایل و زایر
دست تو برداشته کئی و کدامی
هر چه که داری بهر که خواهی بخشی
زانکه در آزادگی تمام تمامی
گاه سؤال و جواب اهل هنر را
عذب عباراتی و فصیح کلامی
از شکر عسکری حدیث تو خوشتر
چون شکر عسکری ز سبزه خامی
چشمه خورشید نور گستری از رای
وز کف بخشند سیل بار غمامی
خاک درت توتیای چشم کرام است
پس تو بدینروی نور چشم گرامی
هر که ببیند ترا سوار چه گوید
شمس فلک مرکب ستاره ستامی
شیر فلک را برد برو به بازی
آنکه تو باشی ورا مربی و حامی
هیبت و سهم تو بشکند دل اعدات
چونان کز آهن آبگینه شامی
روز فروزنده ای چو صبح بر احباب
تیرگی آرنده بر حسود چو شامی
دادی همنام تو طعام بمسکین
گرسنه آز از تو یافت سیر طعامی
سائل وزایر رحام پیش تو آرند
شکر فریضه است بر تو کاهل رخامی
زحمت رحمت شمار زانکه کریمی
رحمت بر تو که نز شمار لئامی

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ز طبیعی غر سیاه قوامی
چند کنی زین سپید کاری و خامی
هوش مصنوعی: برای آنکه از طبیعت خویش که پایدار و سیاه است فزونی و استحکامی ببخشید، چندی باید از این سفیدی و خامی دست برداری.
د . . . ل غلامی بمانده ای و گرفته
پیر نعامی بجای د . . . ل غلامی
هوش مصنوعی: در این بیت، به وضوح احساس وفاداری و فداکاری یک غلام و همچنین سادگی و کم‌فهمی او به تصویر کشیده شده است. او در حال گدایی و تقاضای کمک است و در عین حال به دوری از هرگونه تجمل‌گرایی و زندگی راحت اشاره می‌کند. غلام به شدت به دلبستگی به مقام و موقعیت خود تأکید کرده و همچنین حسرت بر دوری از آن را به نمایش می‌گذارد. در کل، این بیت بازتابی از احساسات عمیق انسانی و پیوند نزدیک به مقام و نقش در زندگی است.
همچو نظامی هلاک و فتنه تازی
لیکن شغل تو بر خلاف نظامی
هوش مصنوعی: همچون نظامی، که در اوضاع نابسامان و مشکلات زیادی گرفتار بود، تو اما در شرایطی متفاوت قرار داری و کار تو با کار نظامی فرق می‌کند.
سیل ترقی ترا ورا به تنزل
رأی بپستی ترا ورا بتمامی
هوش مصنوعی: سیل پیشرفت تو را و به فرو افتادن عقیده و نظر تو را به‌طور کامل تهی کرده است.
او بلطیفی کند نگاه ظریفی
تو بکلوکی نگه کنی و لگامی
هوش مصنوعی: او به زیبایی به تو نگاه می‌کند و تو با چندلکنی و بی‌توجهی به او پاسخ می‌دهی.
کنک لگامی خوهی و بوس کلوکان
کز پس تو آرد بر کند بدو گامی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی ترغیب و تشویق کنی، پس با مهربانی و عشق به دیگران نزدیک شو، زیرا آنها به خاطر تو برای پیشرفت و حرکت به جلو انگیزه خواهند گرفت.
وز پس تو آرد برد راز کشد بوق
چون بحنا بر ببسته دست ختامی
هوش مصنوعی: بعد از تو، رازها را فاش خواهد کرد؛ مانند بوقی که در تنگی حنابه، صدا را از خود خارج می‌کند.
. . . ر خوری چون خر و چو گاو بخسبی
گوئی بسپوز یکره ای خر عامی
هوش مصنوعی: شما مانند الاغ کار می‌کنید و مانند گاو استراحت می‌کنید، گویی که فقط یک بار خورده‌اید و هیچ کار بیشتری نمی‌توانید انجام دهید.
گرد هلی نیستی چرا نهی ای د . . . ل
دهل حلالی به پیش بوق حرامی
هوش مصنوعی: چرا خود را در گرداب نیستی غرق می‌کنی؟ ای کسی که در مقابل نداهای حرام قرار می‌گیری، اجازه نده که صدای حلالت نادیده گرفته شود.
دنبه گروگان چو یافتی دبه . . . ایه
تندی یکسو نهی و سازی رامی
هوش مصنوعی: زمانی که دنبه (چربی) به دستت افتاد، به یک سمت می‌چرخانی و آرامش را به وجود می‌آوری.
دعوی داری بشاعری و ندیمی
رو که تو نه شاعر و ندیمی دامی
هوش مصنوعی: تو ادعای شاعر بودن و دوست بودن با شاعران را داری، اما در واقع نه شاعر هستی و نه با شاعران ارتباطی داری.
ماهی گرمابه گیری از بس آخر
سر تو معلوم نی مجلس سامی
هوش مصنوعی: در این بیت به نوعی اشاره می‌شود که گاهی اوقات در جمع‌های خاص یا مجلسی، برخی افراد به قدری واضح و آشکار هستند که در پایان متوجه می‌شویم که چه کسی در واقع در مرکز توجه بوده است. به عبارت دیگر، در میان شلوغی و رنگارنگی جمع، حقیقت یا اصل مطلب نمایان می‌شود.
صدر معالی علی عالی همت
ناصر دین نبی رسول تهامی
هوش مصنوعی: علی، که همواره در عرش بلندی از اراده و همت قرار دارد، حامی و پشتیبان دین پیامبر بزرگوار خداوند است.
آن چو محمد سمر به نیکو خلقی
وان چو علی مشتهر بنیکو نامی
هوش مصنوعی: او مانند محمد به خاطر ویژگی‌های نیکو و رفتار خوبش شناخته شده است و او مانند علی به خاطر نام نیک و شهرتش معروف است.
آنکه بآزاده خوئی و بظریفی است
بر دل آزادگان عزیز و گرامی
هوش مصنوعی: کسی که با آزادگی و نرمی برخورد می‌کند، در دل آزادگان مورد احترام و ارادت قرار می‌گیرد.
آن بگه جود نام سایل و زایر
دست تو برداشته کئی و کدامی
هوش مصنوعی: آن سخن را بگو که نام خوبان را دارد و زائران را به یاد می‌آورد. چه کسی و کجا از تو دست برداشته است؟
هر چه که داری بهر که خواهی بخشی
زانکه در آزادگی تمام تمامی
هوش مصنوعی: هر چیزی که داری، می‌توانی برای هر کسی که بخواهی تقسیم کنی، زیرا در آزادی واقعی، همه چیز در اختیار توست.
گاه سؤال و جواب اهل هنر را
عذب عباراتی و فصیح کلامی
هوش مصنوعی: گاهی سوال و جواب هنرمندان به شکلی شیرین و با کلامی دلنشین بیان می‌شود.
از شکر عسکری حدیث تو خوشتر
چون شکر عسکری ز سبزه خامی
هوش مصنوعی: گفته شده که سخن گفتن درباره تو از شیرینی شکر هم لذت‌بخش‌تر است، چرا که شیرینی واقعی فقط در طبیعت خام وجود دارد و در سخن تو عطر و طعمی دلنشین‌تر از آن حس می‌شود.
چشمه خورشید نور گستری از رای
وز کف بخشند سیل بار غمامی
هوش مصنوعی: چشمه خورشید نوری را پخش می‌کند و از بستر خود سیلابی از غم را به همراه می‌آورد.
خاک درت توتیای چشم کرام است
پس تو بدینروی نور چشم گرامی
هوش مصنوعی: خاک در درگاه شما مانند داروی توتیا برای چشم‌های محترم و بزرگوار است، پس شما به این دلیل نور چشمان گرامی هستید.
هر که ببیند ترا سوار چه گوید
شمس فلک مرکب ستاره ستامی
هوش مصنوعی: هر کسی تو را در حالی که سوار بر مرکب هستی ببیند، چه خواهد گفت؟ شمس فلک به معنای خورشید آسمان، مرکب ستاره‌هاست.
شیر فلک را برد برو به بازی
آنکه تو باشی ورا مربی و حامی
هوش مصنوعی: خود را به میدان زندگی برسان و با قدرت عمل کن؛ چرا که تو می‌توانی مانند مربی، دیگران را هدایت کرده و از آن‌ها حمایت کنی.
هیبت و سهم تو بشکند دل اعدات
چونان کز آهن آبگینه شامی
هوش مصنوعی: وجود و عظمت تو قلب دشمنان را می‌شکند، مانند این که آهن در برابر آبگینه شامی ذوب می‌شود.
روز فروزنده ای چو صبح بر احباب
تیرگی آرنده بر حسود چو شامی
هوش مصنوعی: روزی که مثل صبح روشن است، برای دوستان شادی و روشنی به ارمغان می‌آورد، اما برای حسودان مانند شب تاریک و غم‌انگیز است.
دادی همنام تو طعام بمسکین
گرسنه آز از تو یافت سیر طعامی
هوش مصنوعی: تو به نام خودت غذایی به مسکین گرسنه دادی و او با این نیکی از تو سیر شد.
سائل وزایر رحام پیش تو آرند
شکر فریضه است بر تو کاهل رخامی
هوش مصنوعی: مسئولان و دربانان به سراغ تو می‌آیند و شکرگزاری می‌کنند. این یک وظیفه برای تو است و هیچ عذر و توجیهی برای سستی در انجام آن پذیرفته نیست.
زحمت رحمت شمار زانکه کریمی
رحمت بر تو که نز شمار لئامی
هوش مصنوعی: به زحمت خود توجه کن، زیرا کریمان از رحمت خود دریغ نمی‌کنند و این رحمت شامل حال تو هم می‌شود، بی‌آنکه نقصی در تو وجود داشته باشد.