شمارهٔ ۲۷ - دو نرگس او
بسم ز نرگس سیراب و لاله خودروی
که نرگس بت من لاله درکشید بروی
سیاه و لعل چو لاله است نرگس بت من
سیه چو روز من از عشق و لعل چون رخ اوی
بآینه نگرید آن یگار و دید در انو
بنور نرگس سیراب و لاله خود روی
شد آن دو نرگس او فتنه بر دو عارض او
چو من بر آن صنم سرو قد مشکین موی
ز جوی نرگس بر لاله راند او بر جزع
چنانکه گشت هان لاله را و نرگس موی
ستاره نامی و مه عارضی و غالیه موی
مه و ستاره گرفت از تو نور و غالیه بوی
ستاره بارم خویش از غم آن
که تو بفالیه مه را بپوشی ای مه روی
منجمی را گفتم که هیچ نجم فلک
بود چو نجم کله دوز پیش من بر گوی
جوابداد که بر آستان حسن و جمال
یکیست نجم کله دوز و تو منجم اوی
منجم توام ای نجم آسمان جلال
همیشه از نظر وصل تو سعادت جوی
بچشم دل نظری کن بمن بین که مرا
ز چشم سر بدو رخ بر روان شدست دو جوی
بآب دیده چو من خویشتن همی شویم
تو دل ز مهر و وفای من ای دو دیده مشوی
بمن نویس یکی نامه پیش از آنکه رخت
ز خط مشگین چوگان بزد بسیمین گوی
بیاد رویه نخشب دو زلف بر رخ زن
که تا دهد همه را عبده گل خود روی
بپیش باد نه آن نامه تا بمن برسد
که هیچ خنک نیابی چو باد با تک و پوی
بکوی و صافی آن نامه را بزن عنوان
به پیش نامه تو با خواره بندم گوی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بسم ز نرگس سیراب و لاله خودروی
که نرگس بت من لاله درکشید بروی
هوش مصنوعی: به خاطر گلابی که از نرگس میچکد و زیبایی لاله که خود به خود میبالد، نرگس، معشوق من، با لبخندش، لاله را به یاد آورده است.
سیاه و لعل چو لاله است نرگس بت من
سیه چو روز من از عشق و لعل چون رخ اوی
هوش مصنوعی: چشمهای نرگسوار معشوق من زیبا و سیاه است، همچون گل لاله. از عشق او، روزهای من به سیاهی میگراید، اما رنگ لعل زیبایی او در قلبم باقیست.
بآینه نگرید آن یگار و دید در انو
بنور نرگس سیراب و لاله خود روی
هوش مصنوعی: او به آینه نگاه کرد و در آن نور نرگس و لالهای با چهرهی زیبا را دید.
شد آن دو نرگس او فتنه بر دو عارض او
چو من بر آن صنم سرو قد مشکین موی
هوش مصنوعی: آن دو نرگس زیبا (چشمهای او) بر روی صورتش همچون من بر آن معشوق با قد بلند و موی سیاه فریفته و مجذوب شدهاند.
ز جوی نرگس بر لاله راند او بر جزع
چنانکه گشت هان لاله را و نرگس موی
هوش مصنوعی: او از جوی نرگس در کنار لاله عبور کرد، به طوری که به این حالت رسید که لاله و نرگس همچون موی زیبایی را در هم پیچیدهاند.
ستاره نامی و مه عارضی و غالیه موی
مه و ستاره گرفت از تو نور و غالیه بوی
هوش مصنوعی: ستاره ای معروف و ماهی با چهره زیبا و موی خوشبو، نورش را از تو دریافت کرده و بوی خوشش را نیز از تو گرفته است.
ستاره بارم خویش از غم آن
که تو بفالیه مه را بپوشی ای مه روی
هوش مصنوعی: من همچون ستارههای آسمان به خاطر غم و اندوهی که از آن دارم، خود را در پناه تو قرار میدهم ای ماه زیبای من، تا زمانی که تو چهرهات را بپوشانی.
منجمی را گفتم که هیچ نجم فلک
بود چو نجم کله دوز پیش من بر گوی
هوش مصنوعی: به منجمی گفتم که هیچ ستارهای در آسمان مانند ستارهی کلهدوز نیست که پیش من در کره زمین نمایان است.
جوابداد که بر آستان حسن و جمال
یکیست نجم کله دوز و تو منجم اوی
هوش مصنوعی: گفتند که زیبایی و خوبی در بین همه ستارهها یکسان است، چه ستارهای که در آسمان میدرخشد و چه ستارهای که تو آن را پیشبینی میکنی.
منجم توام ای نجم آسمان جلال
همیشه از نظر وصل تو سعادت جوی
هوش مصنوعی: ای ستاره آسمان جلال، تو همان منجم من هستی که همیشه در جستجوی خوشبختی و سعادت با تو ارتباط دارم.
بچشم دل نظری کن بمن بین که مرا
ز چشم سر بدو رخ بر روان شدست دو جوی
هوش مصنوعی: به چشمان دلم نگاهی بینداز و ببین که من چه حس و حالی دارم. دیدن تو از چشمانم باعث شده که جویهای عشق و احساسات در وجودم جاری شود.
بآب دیده چو من خویشتن همی شویم
تو دل ز مهر و وفای من ای دو دیده مشوی
هوش مصنوعی: به مانند من که با اشک چشم خود را میشویم و پاک میکنم، تو نیز دل خود را از محبت و وفای من پاک نگیر، ای دو چشم.
بمن نویس یکی نامه پیش از آنکه رخت
ز خط مشگین چوگان بزد بسیمین گوی
هوش مصنوعی: قبل از آنکه توشهی سفر من به رنگ مشکی عوض شود و بازی به پایان برسد، نامهای برای من بنویس.
بیاد رویه نخشب دو زلف بر رخ زن
که تا دهد همه را عبده گل خود روی
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باشید که زیبایی دو زلف همچون نخی روی چهره زن است؛ زیرا این زیبایی میتواند تمام دلها را به خود جذب کند و آنها را مجذوب گل رخسار خود کند.
بپیش باد نه آن نامه تا بمن برسد
که هیچ خنک نیابی چو باد با تک و پوی
هوش مصنوعی: به جلو برو و آن نامه را ببر که به من برسد، زیرا هیچ احساس خنکی نخواهی کرد وقتی که باد با تندی و شتاب میوزد.
بکوی و صافی آن نامه را بزن عنوان
به پیش نامه تو با خواره بندم گوی
هوش مصنوعی: به کوی دوست برو و نامهات را با دقت بنویس، عنوان آن را سر و سامان بده تا با کلامی شیرین و دلنشین پیشکش او کنی.