شمارهٔ ۲۰ - ای سیمین سرو
ای جفت دل من از تو فردم
وی راحت جان ز تو بدردم
تا با دل و جان من تو جفتی
من از دل و جان خویش فدم
رنجی که من از پی تو دیدم
دردی که من از غم تو خوردم
بر گوی و بیازمای یکبار
تا بشناسی که من چه مردم
من شاخ وفا و مردمی را
کی چون تو گسسته بیخ کردم
داری دل و جان دهم بعشقت
در ششدر اوفتاده نردم
ای سیمین سرو در فراقت
چون زرین فال زار و زردم
بیجاده لبا زفرصت تست
رخساره چو کهربای زردم
با لشگر هجر تو همه سال
ز امید وصال در نبردم
با آتش و آب دیده و دل
گردد ز تو جوی با دو گردم
زان آب چو خاک خارمندم
آتش همچو باد سردم
عشق تو بجان شگرد دارم
تا عمر بسر شود شگردم
شمارهٔ ۱۹ - با ما تو کجم؟: راست اینست که جز با تو بدل راست نیمشمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو: ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.