شمارهٔ ۵۱ - در مدح قدر خان
سلطان شرق شاه قدرخان ملکدار
ملک پدر گرفت بتأیید کردگار
فیروز کرد و فرخ کرد و خجسته کرد
بر خاص و عام دیدن او روز روزگار
بفزود نور دیده و دلهای شهریان
از گرد نعل مرکب میمون شهریار
شاهی رسید ملک سمرقند را که هست
جمشید صف موکب و خورشید صدر بار
از شرق تا بغرب ببخشد بیک سوآل
ور قاف تا بقاف بگیرد بیک سوار
شاهی که هست روز نبرد و مبارزت
یک تن که حمله آرد در روی صد هزار
رنج موافقان برد از دست گنج بخش
آب مخالفان برد از تیغ آبدار
پیدا کند شجاعت و مردی بتیغ خویش
چونانکه کرد حیدر تازی بذوالفقار
خصمانه چون بجنگ درآید بروز حرب
بر خصم کارزار کند وقت کارزار
میراث خوار خسرو غازی است ملکرا
میراث را نماند میراث خوار خوار
تأثیر عدل او کند آن ملکرا چنان
کز خار ظلم میوه عدل آورد ببار
ای از شهان بگوهر شاهی بزرگتر
ملکی چو تو نبیند شاهی بزرگوار
شاها بزرگوارا از بندگان خویش
خدمت پذیر و جرم و جنایت فرو گذار
بنشین بشادمانی بر تخت مملکت
تا یابد از تو مسند تو عز و افتخار
بفرست بندگان بکنار همه جهان
تا آنکسان کز امر تو باشند بر کنار
گیرند در میان و بنزد تو آورند
بند میان بخدمت تو بسته استوار
عفو و عقوبت تو بود بر همه روان
آنسان که کام تو بود ای شاه کامکار
بادت شراب خون عدو و شکار خصم
یکساعت از شراب میاسای و از شکار
جان عدو شکر که شکاریست بیملال
خون حسود خور که شرابیست بی خمار
جان تو پادشاها در زینهار حق
بر جان خویش دشمن تو خورده زینهار
شمارهٔ ۵۰ - در توبه و انابه: در هر گناه سخره دیوم بخیر خیرشمارهٔ ۵۲ - در مدح ملک محمد بن سلیمان: ای زپشت ارسلان خان ارسلان خان دگر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سلطان شرق شاه قدرخان ملکدار
ملک پدر گرفت بتأیید کردگار
هوش مصنوعی: سلطان شرق، شاه قدرخان، مالک سرزمین پدرش شد و این موفقیت را با تأیید خداوند به دست آورد.
فیروز کرد و فرخ کرد و خجسته کرد
بر خاص و عام دیدن او روز روزگار
هوش مصنوعی: او در نیکو کردن و خوشبخت ساختن زندگی، هم برای افراد خاص و هم برای عموم، دیدن او را روزی خوش و مبارک در نظر گرفته است.
بفزود نور دیده و دلهای شهریان
از گرد نعل مرکب میمون شهریار
هوش مصنوعی: چشمان و دلهای مردم شهر با نور بیشتری روشن شد، به خاطر گرد و غبار ناشی از نعل اسب شاه خوب.
شاهی رسید ملک سمرقند را که هست
جمشید صف موکب و خورشید صدر بار
هوش مصنوعی: شاهی به سمرقند آمد که مانند جمشید در زیبایی و شکوه است و مانند خورشید در عالیمنظری و مقام.
از شرق تا بغرب ببخشد بیک سوآل
ور قاف تا بقاف بگیرد بیک سوار
هوش مصنوعی: از شرق تا غرب، اگر یک سوال مطرح شود، حتی اگر از قاف تا قاف، یک سوار هم که باشد، توجهش جلب میشود.
شاهی که هست روز نبرد و مبارزت
یک تن که حمله آرد در روی صد هزار
هوش مصنوعی: در روز نبرد و مبارزه، شاهی وجود دارد که همانند یک نفر، به تنهایی با صد هزار نفر میجنگد و حمله میکند.
رنج موافقان برد از دست گنج بخش
آب مخالفان برد از تیغ آبدار
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دوستان به انسان میرسد، به نوعی قابل تحمل است، اما آبی که از دشمنان به وجود میآید، به شدت کشنده و خطرناک است.
پیدا کند شجاعت و مردی بتیغ خویش
چونانکه کرد حیدر تازی بذوالفقار
هوش مصنوعی: شجاعت و مردانگی را با شمشیر خود نشان دهد، مانند علی که با ذوالفقار این کار را انجام داد.
خصمانه چون بجنگ درآید بروز حرب
بر خصم کارزار کند وقت کارزار
هوش مصنوعی: وقتی که دشمنان به جنگ برمیخیزند، در زمان نبرد هر کس به مبارزه با دشمن خود میپردازد.
میراث خوار خسرو غازی است ملکرا
میراث را نماند میراث خوار خوار
هوش مصنوعی: خسرو غازی صاحب مکانی است که میراث به او تعلق دارد، اما میراث دیگر به کسی نمیرسد و کسی که انتظار میراث دارد، چیزی نخواهد یافت.
تأثیر عدل او کند آن ملکرا چنان
کز خار ظلم میوه عدل آورد ببار
هوش مصنوعی: تأثیر عدالت او به قدری قوی است که حتی زمینهای ظلم و ناملایمات نیز با وجود خارهایش، میوههای عدالت را به بار میآورد.
ای از شهان بگوهر شاهی بزرگتر
ملکی چو تو نبیند شاهی بزرگوار
هوش مصنوعی: ای کسی که از بین شاهان، گوهر و اصالت تو بر همه برتری دارد، هیچ پادشاه بزرگوار دیگری مثل تو وجود ندارد.
شاها بزرگوارا از بندگان خویش
خدمت پذیر و جرم و جنایت فرو گذار
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگوار، به بندگان خود گوش فرا ده و از خطاها و گناههای آنها بگذر.
بنشین بشادمانی بر تخت مملکت
تا یابد از تو مسند تو عز و افتخار
هوش مصنوعی: به آرامی و خوشحالی بر جایگاه خود در سلطنت بنشین تا با وجود تو، مقام و بزرگی تو بیشتر شود.
بفرست بندگان بکنار همه جهان
تا آنکسان کز امر تو باشند بر کنار
هوش مصنوعی: بفرست بندگانت را به دورترین نقاط دنیا تا کسانی که به دستور تو هستند، از این همه دور شوند.
گیرند در میان و بنزد تو آورند
بند میان بخدمت تو بسته استوار
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که افرادی در دشواریهای بین خودشان قرار میگیرند و آن را به نزد تو میآورند. این ارتباطی که میان آنها به وجود آمده، به خاطر وجود تو و کمکهایت است که به طور محکم و استوار برپا شده است.
عفو و عقوبت تو بود بر همه روان
آنسان که کام تو بود ای شاه کامکار
هوش مصنوعی: بخشیدن و تنبیه کردن تو بر همه انسانهاست، همانطور که خواسته تو ای پادشاه موفق، تعیینکننده است.
بادت شراب خون عدو و شکار خصم
یکساعت از شراب میاسای و از شکار
هوش مصنوعی: باد تو مانند نوشیدن شراب از خون دشمن و شکار مخالفان است، اما یک ساعت از شراب و شکار خودداری کن.
جان عدو شکر که شکاریست بیملال
خون حسود خور که شرابیست بی خمار
هوش مصنوعی: زندگی دشمن چون شکاری است که پر از لذّت و شادی است. بنابراین، بجای ناراحتی از حسادت دیگران، باید از پیروزی و خوشحالی خود لذت ببریم.
جان تو پادشاها در زینهار حق
بر جان خویش دشمن تو خورده زینهار
هوش مصنوعی: ای جان پادشاه، در حفظ و نگهداری جان خود بایستی به حق توجه کنی؛ زیرا دشمن تو بر جان خود سپر گذاشته و حذر میکند.