شمارهٔ ۱۹۷ - در مدح جلال الدین علی
جلال دین نبی پادشاه شرق علی
که از شجاعت و از جود چون علی مثلی
ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست
سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی
بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق
که شمس ملکی و رخشان چو شمس در حملی
ستاره را ز برون خوان پهلوان ساغون
نکوترین خلف بی خلاف و بی خللی
چو جد خویش سر سرکش سیه علمان
سیه کننده روز عدوی بد عملی
ز بارگاه چو با رایت سیاه نسف
برون خرامی گوئی خلیفه را بدلی
خلیفه ای و گواهی خلیفه رایت تست
چنین نمائی از سایه لوای علی
بگرد نعل تو چشم ملوک مکتحل است
تو نور مردم آن چشمهای مکتحلی
یلان و شیردلانند لشکر تو و تو
بنفس خویش چو لشکر کشی و شیر دلی
سپاه و خیل تو زنبور خانه اجلند
بدانگهی که تو با خصم خویش در جدلی
اجل توئی و امل حضمر او از تو اگر
امان خوهد املی ور جدل کند اجلی
ز تو مخالف روبه حیل بجان بجهد
که همچو شیر اجل جان شکار بی حیلی
هزار چندان کز جرم خاک تا بزحل
بقدر و جاه و محل برگذشته از زحلی
خدم بوند و خول مرتار افاضل از آنک
مربی خدمی و منبتی خولی
بنظم مدح تو تقصیر کردن از زلل است
ز اهل نظم اگر چند عافی زللی
اگر معزی بودی بدور دولت تو
وگر کمالی وگر جوهری وگر جبلی
همه ثنا و مدیح تو نظم کردندی
بطبع خاطر بی کیمیا و منفعلی
جلال دینی و باشد جلالی آن شاعر
که در فنون هنر باشد او وقنی ویلی
اگر جلالی باشد چنین کسی شاید
جلالی از چه لقب شد حکیمک تللی
بدیده تللی سوزنم که سوز نیم
نه هر چه سوزن درزی نهان میان تلی
فزون ازین نکنم یاد او که مجلس را
ملیک مقتدر حاکم قدیر علی
بحکم او ازلی بود ملک و دولت تو
گمان مبر که فرو نیست قسمت ازلی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جلال دین نبی پادشاه شرق علی
که از شجاعت و از جود چون علی مثلی
هوش مصنوعی: جلالالدین، نبی و پادشاه شرق، شجاعت و سخاوتی دارد که او را در صف علی قرار میدهد؛ به طوری که او در این ویژگیها مانند علی است.
ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست
سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی
هوش مصنوعی: تو از نسل شاه حسین بن ذوالفقار هستی و دارای نیرومندی که مانند ذوالفقار علی است.
بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق
که شمس ملکی و رخشان چو شمس در حملی
هوش مصنوعی: به برکت عدالت تو، سرزمین شرق زینت یافته است، زیرا چهره تو مانند خورشید در آسمان درخشان و تابناک است.
ستاره را ز برون خوان پهلوان ساغون
نکوترین خلف بی خلاف و بی خللی
هوش مصنوعی: ستاره درخشان را از دور به صدای پهلوانی دعوت میکند که بهترین و بینقصترین فرزند است، بدون هیچ گونه اشتباه و نقصی.
چو جد خویش سر سرکش سیه علمان
سیه کننده روز عدوی بد عملی
هوش مصنوعی: وقتی که جد من به مخالفت برخاست، سیاهپوشان کژ رفتار، روز دشمنی با اعمال زشت خود را تیره کردند.
ز بارگاه چو با رایت سیاه نسف
برون خرامی گوئی خلیفه را بدلی
هوش مصنوعی: وقتی که با پرچم سیاه از قصر خارج میشوی، به نظر میرسد که خلیفه به یاد تو افتاده است.
خلیفه ای و گواهی خلیفه رایت تست
چنین نمائی از سایه لوای علی
هوش مصنوعی: تو خلیفهای و نشانه خلیفت، پرچم توست. اینچنین نمایان است از سایه پرچم علی.
بگرد نعل تو چشم ملوک مکتحل است
تو نور مردم آن چشمهای مکتحلی
هوش مصنوعی: به دنبال نعل تو، چشمان پادشاهان زینتی است و تو نوری هستی برای آن چشمهای زینتی.
یلان و شیردلانند لشکر تو و تو
بنفس خویش چو لشکر کشی و شیر دلی
هوش مصنوعی: دلاوران و قهرمانان سپاه تو هستند و تو با قدرت و شجاعت خود مانند یک فرمانده توانمند در میدان نبرد قرار داری.
سپاه و خیل تو زنبور خانه اجلند
بدانگهی که تو با خصم خویش در جدلی
هوش مصنوعی: لشکر و گروه تو مانند زنبورانی هستند که در خانه مرگ جمع شدهاند، در حالی که تو با دشمن خود در حال جدل و بحث هستی.
اجل توئی و امل حضمر او از تو اگر
امان خوهد املی ور جدل کند اجلی
هوش مصنوعی: تو سرنوشت ناگزیر و مرگ هستی، و آرزوی او از توست. اگر او از تو امان بخواهد، با آرزوهایش به تو میرسد، اما اگر با جدل و کشمکش بیفتد، سرنوشت او به مرگ ختم میشود.
ز تو مخالف روبه حیل بجان بجهد
که همچو شیر اجل جان شکار بی حیلی
هوش مصنوعی: کسی که از تو دوری میکند، به هر تلاشی میپردازد تا جانش را نجات دهد، زیرا مانند شیر، مرگ ناگهانی و بدون هیچ پیشزمینهای به او نزدیک میشود.
هزار چندان کز جرم خاک تا بزحل
بقدر و جاه و محل برگذشته از زحلی
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که ارزش و موقعیت انسانی در مقایسه با عظمت و وسعت آسمانها بسیار قابل توجه است. شخصی که در مقام و جایگاه بالایی قرار دارد، از مرزهای مادی و خاکی فراتر رفته و به درجات بالاتری دست یافته است. این نشاندهنده رشد و تعالی انسان به فراتر از جنبههای مادی زندگی میباشد.
خدم بوند و خول مرتار افاضل از آنک
مربی خدمی و منبتی خولی
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که افرادی که تحت تعلیم و تربیت هستند و در موقعیتهای خاص قرار دارند، از آن جهت که مربیان و راهنمایانشان خوب و با دانش هستند، به آموزش و پرورش خود ادامه میدهند و به درجات بالاتری از مهارت و فضیلت میرسند.
بنظم مدح تو تقصیر کردن از زلل است
ز اهل نظم اگر چند عافی زللی
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو کار آسانی نیست و اگر شعرایی هم در این زمینه تلاش کنند، باز هم ممکن است دچار اشتباه شوند.
اگر معزی بودی بدور دولت تو
وگر کمالی وگر جوهری وگر جبلی
هوش مصنوعی: اگر معزی در خدمت تو بود، چه از نظر دولتیات، چه از نظر شخصیت و چه از نظر خصوصیات برجستهات.
همه ثنا و مدیح تو نظم کردندی
بطبع خاطر بی کیمیا و منفعلی
هوش مصنوعی: همه به خوبی و زیباییهای تو اشاره و ستایش کردهاند، اما من بدون انگیزه و علاقهای خاص این کار را انجام میدهم.
جلال دینی و باشد جلالی آن شاعر
که در فنون هنر باشد او وقنی ویلی
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت دینی و هم چنین بزرگی شاعری که در زمینههای هنری مهارت دارد، واقعاً ستودنی است.
اگر جلالی باشد چنین کسی شاید
جلالی از چه لقب شد حکیمک تللی
هوش مصنوعی: اگر این شخص واقعاً جلالی باشد، پس معلوم نیست چرا لقب حکیمک تللی به او داده شده است.
بدیده تللی سوزنم که سوز نیم
نه هر چه سوزن درزی نهان میان تلی
هوش مصنوعی: به خاطر وسوسه یا شوقی که دارم، مانند سوزنی در تلی از آتش زندهام. این حس و حال من فقط به خاطر وجود آن سوزن در دل این تپه است.
فزون ازین نکنم یاد او که مجلس را
ملیک مقتدر حاکم قدیر علی
هوش مصنوعی: از این بیش به یاد او نخواهم بود، زیرا که در جمع ما، پادشاه قدرتمند و توانا که علی است، حضور دارد.
بحکم او ازلی بود ملک و دولت تو
گمان مبر که فرو نیست قسمت ازلی
هوش مصنوعی: بر اساس فرمان او، سلطنت و قدرت تو چیزی از نفخت خلقت و ازلی است. گمان نکن که قسمت و سرنوشت ازلی تو کم میشود یا از بین میرود.