گنجور

شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح گوید

ای بر تو ناروا بدکاران
بر تو روان دعای نکوکاران
بیدار بخت نیک ترا ناید
حاجت به پاسبانی بیداران
یزدانت کافرید نگه دارد
بی پاس و بی سپاس نگهداران
امروز در زمانه توئی مطلق
تیمار دار روز تیمار داران
با ما توئی بمصلحت عالم
از بهتری بسینه بیماران
الحق بزرگوار عطائی تو
زاینرو ببندگان و پرستاران
یک موی را که از سر تو ریزد
صد جان بهاست نزد خریداران
بر موی و بر تن تو بداندیشی
دیوانگان کنند نه هشیاران
دولت سرای عمر عزیزت را
هستند جاه و دولت معماران
معمار نیک نیک همی داند
ما کاریگران نیک ز بیکاران
گر برکنند دروی و نگذارند
خاصه فرو برنده دیواران
تو صاحبی و صاحب اقبالی
واعدات گشته صاحب ادباران
گشتند خصم جان تو مرمشتی
کم قیمتان و اندک مقداران
بر جان تو شده ستم اندیشان
بر جان خویش بوده ستمکاران
پنداشتند کار شود زین به
بیچارگان بعهده پنداران
زاری دهد خلاص گرفتاری
این طرفه زاری ز گرفتاران
با دولت تو سربسری جستند
. . . بگنج و جمله سنجاران
بر تو چگونه خیره شدندی پس
مشتی امیر کم شده هنجاران
کردند بر تو غدر و نشد رایج
وان غدر بازگشت به غداران
عیاری از گزاف همی جستند
تا یافتند ماتم عیاران
خونخوار خواستند شدند حاشا
خون ریخته شدند نه خونخواران
یزدان عزیز جان ترا روشن
دارد بسان سینه ابراران
بر تو خدای روشن گردانید
اسرار مکر کردن مکاران
بر تو بسی کرامت حق دیدند
روشن دلان و صاحب اسراران
در هر رهی که چاره نداند کس
یاد تو است چاره بی چاران
اقبال و بخت و دولت یارندت
بد را کجا هلند بتو یاران
از تو بدی نیامد و هم ناید
از بد شعار قوم جفاکاران
در شوره زار یأس فرو خشکید
تخم امید فرقه طراران
جبار دست دادت در گیتی
تا بشکنی تو گردن جباران
دست عنایت تو بیندازد
بار گران ز پشت گرانباران
تیمار و غم مبادت تا باشی
تیمار دار یافته تیماران
تا برشکستگی و نگونساریست
زلفین لاله عارض دلداران
بادا رخ مؤالف جاه تو
با آب و رنگ لاله بکهساران
اعدای تو چو زلف بتان بر رخ
درهم شکسته گان و نگونساران
آنان که رخ ز امر تو برتابند
موها شوند بر تنشان ماران

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بر تو ناروا بدکاران
بر تو روان دعای نکوکاران
هوش مصنوعی: ای کسی که بدکاران بر تو ستم می‌کنند، دعای نیکوکاران برای تو به آسمان می‌رود.
بیدار بخت نیک ترا ناید
حاجت به پاسبانی بیداران
هوش مصنوعی: اگر روح و شانس خوبی داشته باشی، نیازی به مراقبت و حمایت از بیدارانی نخواهی داشت.
یزدانت کافرید نگه دارد
بی پاس و بی سپاس نگهداران
هوش مصنوعی: خدای یزدان، کافری است که بدون نیاز به پاسداری و سپاس از نگهبانان، نگاهبان است.
امروز در زمانه توئی مطلق
تیمار دار روز تیمار داران
هوش مصنوعی: امروز، تو در این زمان باید به دیگران محبت و توجه کنی؛ روزی که مختص افرادی است که در حال مراقبت از دیگران هستند.
با ما توئی بمصلحت عالم
از بهتری بسینه بیماران
هوش مصنوعی: تو با ما هستی، زیرا صلاح جهانیان در این است که بدانی چقدر اهمیت دارد به دل بیماران رسیدگی کنی.
الحق بزرگوار عطائی تو
زاینرو ببندگان و پرستاران
هوش مصنوعی: به راستی، ای بزرگوار، تو بخشش‌هایی داری که به بندگان و خدمتگزارانت می‌عطایی.
یک موی را که از سر تو ریزد
صد جان بهاست نزد خریداران
هوش مصنوعی: هر مویی که از سر تو بیفتد، برای خریداران ارزش و بهایی به اندازه صد جان دارد.
بر موی و بر تن تو بداندیشی
دیوانگان کنند نه هشیاران
هوش مصنوعی: دیوانگان به موی و تن تو بدبین می‌شوند، اما افراد خردمند چنین برداشت‌هایی ندارند.
دولت سرای عمر عزیزت را
هستند جاه و دولت معماران
هوش مصنوعی: استحکام و ثبات زندگی گرانبهای تو به دست معمارانی است که قدرت و موقعیت را در اختیار دارند.
معمار نیک نیک همی داند
ما کاریگران نیک ز بیکاران
هوش مصنوعی: معمار خوب به خوبی می‌داند که ما اهل کار و تلاش هستیم و از افرادی که کاری نمی‌کنند، متفاوتیم.
گر برکنند دروی و نگذارند
خاصه فرو برنده دیواران
هوش مصنوعی: اگر درویشی را از دراز بگیرند و نگذارند که خاصه بر دیوارها فشار آورد، احتمالاً به این معناست که اگر کسی قادر به انجام کارهای بزرگ نباشد و موانع را بردارد، ممکن است مشکلاتی پیش بیاید که بر دیگران تأثیر بگذارد.
تو صاحبی و صاحب اقبالی
واعدات گشته صاحب ادباران
هوش مصنوعی: تو مالکی و دارای قدرت و خوش‌شانسی هستی، اما تقدیر به گونه‌ای رقم خورده که با اقبال منفی مواجه شده‌ای.
گشتند خصم جان تو مرمشتی
کم قیمتان و اندک مقداران
هوش مصنوعی: دشمنان جان تو کم ارزش و اندک هستند.
بر جان تو شده ستم اندیشان
بر جان خویش بوده ستمکاران
هوش مصنوعی: ستمکاران به دیگران ظلم می‌کنند، در حالی که خودشان نیز به خاطر افکار ستمگرانه‌شان، بر جان خودشان ظلم می‌رود.
پنداشتند کار شود زین به
بیچارگان بعهده پنداران
هوش مصنوعی: تصور کردند که با این کار، وضعیت بیچارگان بهتر خواهد شد، درحالی‌که این وظیفه بر عهده کسانی است که به نصیحت و اندرز می‌پردازند.
زاری دهد خلاص گرفتاری
این طرفه زاری ز گرفتاران
هوش مصنوعی: این شعر به بیان وضعیت کسانی می‌پردازد که از درد و رنجی عمیق رنج می‌برند و فریاد می‌زنند. ناله و زاری آنها به صورت خلاصه‌ای از گرفتاری‌ها و مشکلات‌شان خود را نشان می‌دهد و به نوعی به حس همدردی و درک عمیق از وضعیت آنها اشاره دارد.
با دولت تو سربسری جستند
. . . بگنج و جمله سنجاران
هوش مصنوعی: با نعمت و خوشبختی تو، سرها را به سوی گنج و ثروت‌های سنجار خم کردند.
بر تو چگونه خیره شدندی پس
مشتی امیر کم شده هنجاران
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانند به تو نگاه کنند در حالی که برخی از افراد مهم و تأثیرگذار از رفتارهای ناپسند کاسته شده‌اند؟
کردند بر تو غدر و نشد رایج
وان غدر بازگشت به غداران
هوش مصنوعی: به تو خیانت کردند ولی این خیانت به آن‌ها بازگشت و عاقبت دامن خودشان را گرفت.
عیاری از گزاف همی جستند
تا یافتند ماتم عیاران
هوش مصنوعی: عده‌ای از روی بی‌پرواخی به دنبال ماجراجویی بودند تا اینکه درد و غم عیاران را پیدا کردند.
خونخوار خواستند شدند حاشا
خون ریخته شدند نه خونخواران
هوش مصنوعی: برای تحقق آرزوهایشان، کسانی با نیت‌های سودجویانه و بی‌رحم وارد میدان شدند، اما در نهایت به جای آنکه هدفشان برآورده شود، تنها در تله‌ای گرفتار شدند که خود ایجاد کرده بودند و به هیچ‌وجه موفق نشدند.
یزدان عزیز جان ترا روشن
دارد بسان سینه ابراران
هوش مصنوعی: خداوند عزیز جان تو را مانند دل ابرها روشن و روشنایی می‌بخشد.
بر تو خدای روشن گردانید
اسرار مکر کردن مکاران
هوش مصنوعی: خداوند رازهای نیرنگ و فریب را برای تو روشن کرده است.
بر تو بسی کرامت حق دیدند
روشن دلان و صاحب اسراران
هوش مصنوعی: روشن‌دلان و افرادی که به رازها آگاهند، بسیاری از فضایل و آثار الهی را در وجود تو مشاهده کردند.
در هر رهی که چاره نداند کس
یاد تو است چاره بی چاران
هوش مصنوعی: در هر مسیری که هیچ کس راه حلی نداشته باشد، یاد تو به عنوان راه‌حل بی‌چاره‌هاست.
اقبال و بخت و دولت یارندت
بد را کجا هلند بتو یاران
هوش مصنوعی: خوش شانسی و فرصت‌ها همراه تو هستند، اما رفیقانت کجا تو را تنها می‌گذارند؟
از تو بدی نیامد و هم ناید
از بد شعار قوم جفاکاران
هوش مصنوعی: از تو بدی نیامده و نخواهد آمد، چون بدی از سوی مردم ستم‌کار است.
در شوره زار یأس فرو خشکید
تخم امید فرقه طراران
هوش مصنوعی: در زمین خشک و بی‌آب و علفی که امیدها بی‌ثمر شده‌اند، بذر آرزوها و خوشبینی‌ها به کلی نابود شده است.
جبار دست دادت در گیتی
تا بشکنی تو گردن جباران
هوش مصنوعی: جباران در دنیا به تو قدرتی داده‌اند تا بتوانی آن‌ها را نابود کنی.
دست عنایت تو بیندازد
بار گران ز پشت گرانباران
هوش مصنوعی: دست لطف تو سنگینی بارهای سنگین را از دوش افراد برمی‌دارد و آن‌ها را سبک می‌کند.
تیمار و غم مبادت تا باشی
تیمار دار یافته تیماران
هوش مصنوعی: اگر خودت را دچار غم و اندوه نکنی، می‌توانی به دیگران آرامش و محبت بدهی.
تا برشکستگی و نگونساریست
زلفین لاله عارض دلداران
هوش مصنوعی: تا زمانی که زلف‌های زیبا و رخسار دلبران در هم بریزد و به زوال برود، زیبایی و خوشی‌ها در دل عاشقان باقی است.
بادا رخ مؤالف جاه تو
با آب و رنگ لاله بکهساران
هوش مصنوعی: خوشا آن چهره آشنای تو که با زیبایی و رنگ لاله‌ها بر دشت‌های سرسبز نقش بسته است.
اعدای تو چو زلف بتان بر رخ
درهم شکسته گان و نگونساران
هوش مصنوعی: شما به زیبایی زلف‌های معشوقان هستید که برای کسانی که تحت فشار و غم هستند، چهره‌ای آشفته و ناهنجار ایجاد می‌کند.
آنان که رخ ز امر تو برتابند
موها شوند بر تنشان ماران
هوش مصنوعی: افرادی که از فرمان تو سرپیچی کنند، موهایشان به مانند مارهایی بر روی تنشان می‌پیچد و زنده می‌شود.