بخش ۸۴
بی روی تو صبوری، جانا نمی توان کرد
بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد
در جواب او
بی روی نان صبوری، حقا نمی توان کرد
«بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد»
پیری کلیچه پز کرد بر منبری نصیحت
کز آب غوره یاران حلوا نمی توان کرد
گفتم به جان خریدم نان تو، نانبا گفت
با ما بدین بضاعت سودا نمی توان کرد
در دیگ کله می خواند دوشینه این غزل را
گیپا چو نیم پخت است سر وا نمی توان کرد
با زلبیا برابر ای گل کجا شوی تو
خود را به رنگ و بوئی زیبا نمی توان کرد
از سفره محقر عیب است زله بستن
در پیش لوت خواران اینها نمی توان کرد
بر چهره مزعفر هستند عاشقان لیک
کس را مثال صوفی شیدا نمی توان کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی روی تو صبوری، جانا نمی توان کرد
بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد
هوش مصنوعی: بدون دیدن تو، عزیزم، نمیتوانم صبر کنم. تلاش زیادی کردیم، اما این کار ممکن نیست.
بی روی نان صبوری، حقا نمی توان کرد
«بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد»
هوش مصنوعی: بدون وجود روی نان صبوری، واقعاً نمیتوان کار خاصی انجام داد. ما خیلی تلاش کردیم اما نتیجهای نگرفتیم.
پیری کلیچه پز کرد بر منبری نصیحت
کز آب غوره یاران حلوا نمی توان کرد
هوش مصنوعی: کسی که در سن و سال بالا قرار دارد، در حالی که بر منبر نشسته است نصیحت میکند که با خیال این که از دوست یا یارانت چیزی به دست میآوری، نمیتوان به نتیجهای خوب رسید، مثل این که با آب غوره نمیتوان حلوا درست کرد.
گفتم به جان خریدم نان تو، نانبا گفت
با ما بدین بضاعت سودا نمی توان کرد
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که برای خرید نان تو، به جانم رضا دادم، اما نانوا پاسخ داد که با این مقدار مالی که داری، نمیتوانیم معامله کنیم.
در دیگ کله می خواند دوشینه این غزل را
گیپا چو نیم پخت است سر وا نمی توان کرد
هوش مصنوعی: در دیگ کله، صدایی میآید و شعر زیبایی را میخواند، اما چون کلهجوش هنوز نیمپز است، نمیتوان آن را باز کرد.
با زلبیا برابر ای گل کجا شوی تو
خود را به رنگ و بوئی زیبا نمی توان کرد
هوش مصنوعی: ای گل، تو نمی توانی مانند لبیا رنگ و بوی زیبا پیدا کنی، پس با او مقایسه نشو.
از سفره محقر عیب است زله بستن
در پیش لوت خواران اینها نمی توان کرد
هوش مصنوعی: انتقاد از کمبودها و ناتوانی در مواجهه با زندگی افرادی که به شرایط سخت و فقیری عادت کردهاند، جایز نیست. نباید به ضعفها و مشکلات موجود در زندگی افراد کمبرخوردار، توجهی نشان داد.
بر چهره مزعفر هستند عاشقان لیک
کس را مثال صوفی شیدا نمی توان کرد
هوش مصنوعی: عاشقان مانند چهرهای زرد و زیبا هستند، اما هیچکس را نمیتوان به پای صوفی دیوانهای که در عشق غرق شده است، رساند.