بخش ۶۶
چو بیابی به دهر یار خلف
ننهی جام باده را از کف
در جواب او
چون برآید ز دیگ حلوا تف
لوت خواران کشند صف در صف
خرم آن ساعتی که باشم شاد
من و بغرا نهاده کف بر کف
ذوقها یافتم ز صحن برنج
راحت خاطر است یار خلف
هر که بی بی نجست و لوت زدن
می کند در زمانه عمر تلف
بانگ نان تنک ربود غمم
سبب عیش باشد آری دف
دلم از دور گفت با بریان
هست ما را ز تو امید شرف
گفت صوفی سحر به نان و نمک
«ما عرفناک حقه اعرف»
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بیابی به دهر یار خلف
ننهی جام باده را از کف
هوش مصنوعی: وقتی که در زندگی شخصی وفادار و خوب پیدا کنی، نباید شراب را از دستت زمین بگذاری.
چون برآید ز دیگ حلوا تف
لوت خواران کشند صف در صف
هوش مصنوعی: زمانی که در دیگ حلوایی پخته میشود، کسانی که به دنبال آن هستند، صف کشیده و منتظر دریافت آن میشوند.
خرم آن ساعتی که باشم شاد
من و بغرا نهاده کف بر کف
هوش مصنوعی: ساعت خوشی و شادی من زمانی است که در کنار دیگران با آرامش و آسایش باشم و از لحظهها لذت ببرم.
ذوقها یافتم ز صحن برنج
راحت خاطر است یار خلف
هوش مصنوعی: به گوشهای از زندگی که آرامش و آسایش خاطر برایم به ارمغان میآورد، دست یافتم. در اینجا، دوستان و همراهان خوبی دارم که دلم را شاد میکنند.
هر که بی بی نجست و لوت زدن
می کند در زمانه عمر تلف
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال درستی و حقیقت نمیگردد و فقط به بازیهای بیارزش مشغول است، در واقع وقتش را تلف میکند.
بانگ نان تنک ربود غمم
سبب عیش باشد آری دف
هوش مصنوعی: صدا و ناله نانی کوچک غمهایم را گرفت و باعث شادیام شد، بله، دف.
دلم از دور گفت با بریان
هست ما را ز تو امید شرف
هوش مصنوعی: دل من از دور به تو میگوید که ما را به خاطر تو امیدی به عزت و شرافت هست.
گفت صوفی سحر به نان و نمک
«ما عرفناک حقه اعرف»
هوش مصنوعی: صوفی در سحرگاه به نان و نمک اشاره میکند و میگوید: «ما تو را درست نمیشناسیم، ولی خود را بشناس.»
حاشیه ها
1402/06/03 22:09
علی دادمهر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن