گنجور

شمارهٔ ۳۳ - در مدح حضرت زینب سلام الله علیها

نمی دانم چه بر سر خامه ی عنبر فشان دارد
که خواهد سرّی از اسرار پنهانی عیان دارد
به مدح دختر زهرا مگر خواهد سخن گوید
که با نغمات منصوری اناالحق بر زبان دارد
به آهنگ حسینی مدح بانوی حجازی را
به صد شور و نوا خواهد به عالم رایگان دارد
چه بانو آنکه او را، نور حق در آستین باشد
چه بانو آنکه جبریلش سر اندر آستان دارد
حیا، بند نقاب او بود عفّت حجاب او
ز عصمت آفتاب او مکان در لامکان دارد
بیا عصمت تماشا کن که از بهر خریداری
در این بازار یوسف هم کلاف و ریسمان دارد
نبوّت شأن پیغمبر ولایت در خور حیدر
نه این دارد نه آن امّا نشان از این و آن دارد
تکلّم کردنش را هر که دیدی فاش می گفتی
لسان حیدری گویا که در طیّ لسان دارد
بود ناموس حق آن عصمت مطلق که از رفعت
کمینه چاکر او پا به فرق فرقدان دارد
بود نُه کرسی افلاک کمتر پایه ی قدرش
اگر گویم که قصر قدر و جاهش نردبان دارد
ز شرم روی او باشد که این مهر درخشان را
به دامان زمینش آسمان هر شب نهان دارد
نبیند تا که عقرب پرتوی از ماه رخسارش
فلک از قوس بهر کوری اش تیر و کمان دارد
به جرم اینکه نرگس دیده اش باز است در گلشن
ز شرمش تا قیامت رخ به رنگ زعفران دارد
نیفتد تا نظر بر سایه اش خورشید تابان را
به چشم خویش از خطّ شعاعی صد سنان دارد
نگویم من بود مریم کنیز مادرش زهرا
اگر راضی شود او مریمش منّت به جان دارد
زنی با این همه شوکت ندیده دیده ی گردون
زنی با این همه سطوت به عالم کی نشان دارد
چرا با این همه جاه و جلال و عصمتش دوران
میان کوچه و بازار در هر سو عیان دارد
خرد گفتا خموش ای بی خبر از سرّ این معنی
که هرکس قُربش افزون تر فزونتر امتحان دارد
ندارم باور ار گویند دیدش دیده ی مردم
که دود آه خویشش مخفی از نامحرمان دارد
اگر مستوره ی ایجاد چون خورشید رخشنده
نه بر سر چادر و نه ساتر و نه سایبان دارد
تجلّی کرد تا ظاهر شود حق ورنه در باطن
ز بال قدسیان هم ساتر و هم سایبان دارد
در این محفل بود زهرای اطهر حاضر و ناضر
و گرنه گفتمی زینب چه آذرها به جان دارد
سخن آهسته تر باید که شاید نشود زهرا
وگرنه سوز آهش صد خطر بر حاضران دارد
صبا، رو در نجف برگو تو با آن شیریزدانی
که زینب در دمشق و کوفه چشم خونفشان دارد
بگو از داغ مرگ نوجوانان پیر شد زینب
به زیر بار محنت سرو قدّی چون کمان دارد
خصوص از مرگ اکبر تا قیامت داغ و چون قمری
به پای سرو قدّش ز اشک خود جویی روان دارد
پس از قتل حسین با یک جهان غم چون کند زینب
کز اطفال صغیر و تشنه لب یک کاروان دارد
اگر خواهم ز غمهایش بیان یک داستان سازم
به هر یک داستان از غم هزاران داستان دارد
بود بهر شفاعت هر کسی را حجّتی بر کف
«وفایی» حجّتی قاطع از این تیغ زبان دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی دانم چه بر سر خامه ی عنبر فشان دارد
که خواهد سرّی از اسرار پنهانی عیان دارد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه اتفاقی برای قلم خوشبویی می‌افتد که می‌خواهد رازهایی از ناگفته‌ها را فاش کند.
به مدح دختر زهرا مگر خواهد سخن گوید
که با نغمات منصوری اناالحق بر زبان دارد
هوش مصنوعی: آیا کسی می‌تواند درباره دختر زهرا(س) سخن بگوید، در حالی که صدای او با نغمه‌های حق و حقیقت آمیخته شده است؟
به آهنگ حسینی مدح بانوی حجازی را
به صد شور و نوا خواهد به عالم رایگان دارد
هوش مصنوعی: به تواشیح و نغمه‌ای که به یاد حسینی به جا می‌آید، ستایش و مدح زنی از حجاز به دل‌ها وارد می‌شود و این زیبایی و احساسات را به طور رایگان به همه منتقل می‌کند.
چه بانو آنکه او را، نور حق در آستین باشد
چه بانو آنکه جبریلش سر اندر آستان دارد
هوش مصنوعی: چه بانویی که در آغوشش نور حق قرار دارد و چه بانویی که جبرئیل در آستانش سر تعظیم فرود آورده است.
حیا، بند نقاب او بود عفّت حجاب او
ز عصمت آفتاب او مکان در لامکان دارد
هوش مصنوعی: حیا مثل نقابی است که حجاب عفت را پوشانده و مانند آفتابی است که از پاکی و عصمت می‌تابد. او در جایی خارج از مکان‌ها و حدود معمول قرار دارد.
بیا عصمت تماشا کن که از بهر خریداری
در این بازار یوسف هم کلاف و ریسمان دارد
هوش مصنوعی: بیا و زیبایی را تماشا کن که در این بازار، حتی یوسف هم به نوعی درگیر مسائل و مشکلات است و به نوعی باید با آنها دست و پنجه نرم کند.
نبوّت شأن پیغمبر ولایت در خور حیدر
نه این دارد نه آن امّا نشان از این و آن دارد
هوش مصنوعی: پیشوایی پیامبران به گونه‌ای است که مقام ولایت و سرپرستی از آن حیدر (علی) می‌باشد؛ اما این مقام نه تنها ویژگی‌های خاص خود را دارد، بلکه نشانه‌هایی از دو جنبه مختلف نیز نشان می‌دهد.
تکلّم کردنش را هر که دیدی فاش می گفتی
لسان حیدری گویا که در طیّ لسان دارد
هوش مصنوعی: هر کس که صحبت کردن او را دید، به روشنی می‌توانست بفهمد که زبانش مانند زبان حضرت علی (علیه‌السلام) است و در گفتارش عمق و علم خاصی نهفته است.
بود ناموس حق آن عصمت مطلق که از رفعت
کمینه چاکر او پا به فرق فرقدان دارد
هوش مصنوعی: عصمت مطلق، امری است که مقام والایی دارد و از عظمت خود، حتی موجوداتی که در پایین‌ترین سطح هستند، برای او به عنوان خدمتگزاران به شمار می‌آیند.
بود نُه کرسی افلاک کمتر پایه ی قدرش
اگر گویم که قصر قدر و جاهش نردبان دارد
هوش مصنوعی: اگر بگویم که مقام و منزلت او از نُه کرسی آسمان هم کمتر است، اشتباه نکرده‌ام؛ زیرا این مقام به قدری بلند است که برای رسیدن به آن باید از نردبانی بالا رفت که قصر عظیمش را به تصویر بکشد.
ز شرم روی او باشد که این مهر درخشان را
به دامان زمینش آسمان هر شب نهان دارد
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و حیا، چهره زیبای او به قدری درخشان است که آسمان هر شب این نور را در آغوش زمین پنهان می‌کند.
نبیند تا که عقرب پرتوی از ماه رخسارش
فلک از قوس بهر کوری اش تیر و کمان دارد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند زیبایی و درخشانی چهره‌اش را ببیند، زیرا آسمان برای کور کردن او تیر و کمانی آماده کرده است.
به جرم اینکه نرگس دیده اش باز است در گلشن
ز شرمش تا قیامت رخ به رنگ زعفران دارد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه نرگس چشمانش را باز کرده و در باغ گل حضور دارد، از شرم او تا قیامت رنگ رخسارش مانند زعفران خواهد بود.
نیفتد تا نظر بر سایه اش خورشید تابان را
به چشم خویش از خطّ شعاعی صد سنان دارد
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید تابان سایه‌اش را بر زمین بیفکند، هیچ چیزی نمی‌تواند به آن دست یابد و اگر هم دست بزند، فقط در مرز شعاع‌هایش خواهد بود.
نگویم من بود مریم کنیز مادرش زهرا
اگر راضی شود او مریمش منّت به جان دارد
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که مریم، دختر مریم، برده‌ی مادرش زهرا بود. اگر او راضی شود، من به خاطر مریم جانم را به خطر می‌اندازم.
زنی با این همه شوکت ندیده دیده ی گردون
زنی با این همه سطوت به عالم کی نشان دارد
هوش مصنوعی: زنی با این همه زیبایی و جذابیت، در جهانی که پر از تغییرات و فراز و نشیب‌هاست، چگونه می‌تواند به کسی نشان دهد که این ویژگی‌ها را دارد.
چرا با این همه جاه و جلال و عصمتش دوران
میان کوچه و بازار در هر سو عیان دارد
هوش مصنوعی: چرا با وجود این همه عظمت و پاکی، او به وضوح در هر گوشه‌ای از کوچه و بازار دیده می‌شود؟
خرد گفتا خموش ای بی خبر از سرّ این معنی
که هرکس قُربش افزون تر فزونتر امتحان دارد
هوش مصنوعی: عقل به شخصی که از عمق این مفهوم بی‌خبر است، می‌گوید که باید ساکت باشد. زیرا هر کسی که به نزدیک‌تر شدن به حقیقت و معرفت بیشتر تمایل دارد، بیشتر مورد آزمایش و سنجش قرار می‌گیرد.
ندارم باور ار گویند دیدش دیده ی مردم
که دود آه خویشش مخفی از نامحرمان دارد
هوش مصنوعی: اگر بگویند که مردم او را دیده‌اند، من نمی‌توانم باور کنم؛ زیرا اشک و آه او به گونه‌ای است که از دید نامحرمان پنهان مانده است.
اگر مستوره ی ایجاد چون خورشید رخشنده
نه بر سر چادر و نه ساتر و نه سایبان دارد
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبا و درخشان از آفرینش مثل خورشید باشد، پس نه چادر، نه پوشش و نه سایه‌ای نمی‌تواند آن را بپوشاند.
تجلّی کرد تا ظاهر شود حق ورنه در باطن
ز بال قدسیان هم ساتر و هم سایبان دارد
هوش مصنوعی: خداوند برای اینکه خود را نشان دهد، نورش را آشکار کرد؛ وگرنه در عمق وجود، حتی از بالای فرشتگان نیز پنهان و در سایه قرار دارد.
در این محفل بود زهرای اطهر حاضر و ناضر
و گرنه گفتمی زینب چه آذرها به جان دارد
هوش مصنوعی: در این جمع، حضرت زهرا(س) با حضور و غیابش به ما آگاهی می‌دهد، و اگر او نبود، به یقین می‌گفتم که زینب(س) چه مشکلات و رنج‌هایی را تحمل کرده است.
سخن آهسته تر باید که شاید نشود زهرا
وگرنه سوز آهش صد خطر بر حاضران دارد
هوش مصنوعی: باید با احتیاط و آرامش صحبت کنیم تا مبادا چیزی ناپسند گفته شود. زیرا در غیر این صورت، ناراحتی و عذاب آن ممکن است برای حاضرین خطرساز باشد.
صبا، رو در نجف برگو تو با آن شیریزدانی
که زینب در دمشق و کوفه چشم خونفشان دارد
هوش مصنوعی: باد صبا، به نجف برو و به آن شیرزن بگو که زینب در دمشق و کوفه چشمانش پر از اشک و غم است.
بگو از داغ مرگ نوجوانان پیر شد زینب
به زیر بار محنت سرو قدّی چون کمان دارد
هوش مصنوعی: زینب به خاطر درد و رنج از دست دادن نوجوانانش به شدت پیر و شکسته شده است. او به قدری ناراحت و غمگین است که حتی با وجود قامت بلند و زیبا، تحت فشار این اندوه قرار گرفته و به زحمت می‌تواند خود را حفظ کند.
خصوص از مرگ اکبر تا قیامت داغ و چون قمری
به پای سرو قدّش ز اشک خود جویی روان دارد
هوش مصنوعی: از مرگ اکبر تا قیامت، داغی بزرگ در دل داریم و مانند قمری، اشک‌هایمان بی‌وقفه بر سر قد بلندی مثل سرو جاری است.
پس از قتل حسین با یک جهان غم چون کند زینب
کز اطفال صغیر و تشنه لب یک کاروان دارد
هوش مصنوعی: پس از قتل حسین، زینب با اندوهی بی‌پایان مواجه است، زیرا او مسئولیت یک کاروان را بر عهده دارد که شامل کودکان کوچک و تشنه‌لبی است.
اگر خواهم ز غمهایش بیان یک داستان سازم
به هر یک داستان از غم هزاران داستان دارد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از غم‌های او 이야وتی تعریف کنم، هر یک از این داستان‌ها خود دارای هزاران غم و داستان دیگر است.
بود بهر شفاعت هر کسی را حجّتی بر کف
«وفایی» حجّتی قاطع از این تیغ زبان دارد
هوش مصنوعی: هر کسی برای شفاعت و کمک به دیگران دلیلی و مدرکی دارد، اما «وفایی» با زبانش دلیلی بسیار قوی و قاطع دارد که می‌تواند تأثیرگذار باشد.