گنجور

فال قهوه

چون قهوه بدست گیرد آن حب نبات
از عکس رُخش قهوه شود آب حیات
عکس رُخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلمات

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون قهوه بدست گیرد آن حب نبات
از عکس رُخش قهوه شود آب حیات
هوش مصنوعی: زمانی که قهوه در دست او باشد، آن عشق و محبت از زیبایی صورتش به قهوه جان تازه‌ای می‌بخشد.
عکس رُخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلمات
هوش مصنوعی: تصویر چهره‌اش را در قهوه دیدم و گفتم که خورشید از تاریکی‌ها بیرون آمده است.

حاشیه ها

1392/12/08 09:03

سلام.خداقوت..این رباعی هم منصوب به شاط عباسه وبسیار زیبا.

مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت

قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تابوت همی بشنوم از رخنه تابوت
در صورت تایید در این قسمت افزوده شود.

1394/10/11 15:01
khatere

سلام. میخواستم لطفا دوبیتی مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت... رو برام معنی کنید. با تشکر

1394/10/15 12:01
حسین توفیقی

لب لعل فام تو که مثل مرجان قرمز است، برای جان من مانند غذاست.

1394/10/15 19:01
حسین توفیقی

قربان وفای تو گردم به مرگ من گذری کن تا بوی تو را از رخنه تابوت احساس کنم.

1395/06/12 13:09
کیومرث پاده بان

قربان وفاتم گذری کن به وفاتم
تابود مگر بشنوم از رخنه تابوت

1397/06/27 07:08
محسن

مرجان لب لعل تو مر جان مرا جان

1397/08/09 09:11
علی

شعر یاقوت برای نظامی عروضی هست بیت آخر این شعر زیبا هم اینه:
صد دل چو دل ریش جفا کیش نظامی
قربان کشش های کمان خانه‌ی ابروت

1397/09/22 17:11
غلام. بهبودی

این شعر را من اینگونه دیده ام و فکر می کنم صحیح تر با شد
یاقوت لب لعل تو یا قوت مرا قوت
یاقوت نهم نام لب لعل تو قوت
قربان وفاتم ز وفاتم گذری کن
تا بوت همی بشنوند از رخنه تابوت
و معنی آن نیز چنین می شود
نام لب تو که مثل یاقوت هست چه بنامم خوراک یا لعل و گوهر
من به قربان عهد و وفای تو بشویم از مردن یا هنگام مردن من از آنجا گذر کن تا عطر تو از درز یا شکاف تابوت به مشام من برسد
بهبودی شاعر متخلص به شاهپر بعضی از اشعارم در فیس لوک می باشد لطف کنید بخوانید یا گوش دهید و نظر ابراز نمائید متشکرم

1398/02/30 07:04
حسین باقری

ای خنده زده لعل تو بر حقه یاقوت
یاقوت لب لعل تو ،مر جان مرا قوت
یاقوت لب لعل تو چون قوت روانست
یاقوت نهم نام لب لعل تو ،یا قوت
صفایی قهفرخی

1398/03/25 05:05
محمد

بیت آخر به نظرم به جای بشنوم باید ببویم باشد چون بو که شنیدنی نیست بوییدنی است .
تا بوت همی بویم از رخنه تابوت

1398/08/04 17:11

یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
یاقوت لب لعل تو مرجان مرا قوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از روزن تابوت
با عرض ادب و احترام به تمامی دست اندرکاران گنجور عزیز ---و تمامی اساتید محترم

1398/09/17 23:12
اسد

دوست عزیز محمد
نظر شما در مورد فعل بوییدن البته با ادبیات متداول امروز سازگار است. اما در زبان شعر در مواردی برای رعایت وزن از فعل شنیدن در مورد بو استفاده میشده است. به عنوان مثال حافظ سروده است:
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید

و یا:
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد

1399/02/05 13:05
کامبیز افشار

با درود.دوبار دیدگاهم رانوشتم.هردو بار پاک شد.چرا؟

1399/03/15 08:06
محسن

تابوت مگر بشنوم از رخنه تابوت صنعت حس آمیزی دارد
در آرایه‌های ادبی، حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس است در کلام؛ به گونه‌ای که ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید. عبارت‌هایی چون «خبر تلخ»، «قیافه بانمک» نمونه‌هایی از حس‌آمیزی در ادبیات عامیانه است که در آن‌ها حس شنوایی و حس بینایی با حس چشایی آمیخته شده‌است. نقطه اوج حس‌آمیزی در شعر فارسی، اشعار بیدل دهلوی و صائب تبریزی و نیز اشعار سهراب سپهری است.

1399/05/23 13:07
د. ق. مصلح بدخشانی

محترم رحیم
این دوبیتی زیبا، نه رباعی، منسوب به شاطر عباس صبوحی، می بایستی چنین نوشته شود:

مرجانِ لب لعل تو مر جانِ مرا قوت
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
قربان وفا تم به وفاتم گذری کن
تا بوت همی بشنوم از رخنه تابوت

یاقوت لب لعل تو مر،جان مرا قوت...
...قربان وفاتم به وفاتم گذری کن...
این سروده رباعی نیست و اصلا"منسوب"به شاطرعباس صبوحی هم نیست.
این ابیات، بیت دوم و هفتم غزلی است از دیوان مخلص کاشانی.

1399/09/08 13:12
علیرضا ارمیا

سلام
دوست عزیز ( علی آقا) که فرمودید از نظامی است ،اگر ممکنه شعر کاملشو لطف کنید.من هرچی گشتم پیدا نکردم.ممنونم

1399/12/10 21:03
عارفه

مرجان لب لعل تو مر جان مرا قوت
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بگذرد از رخنه ی تابوت