گنجور

شمارهٔ ۵۰ - آوازۀ عاشقی

تا بوسه از آن لعل دلآرام گرفتم
جانم به لبم آمد و، آرام گرفتم
منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش
من انس به سرو و گل و بادام، گرفتم
ساقی! بر من قصهٔ جمشید چه خوانی
جمشید منم تا به کفم جام گرفتم
بدنام مخوان زاهدم از عشق، که تا من
در حلقهٔ عشّاق شدم، نام گرفتم
سودای خوشی دوش به آن ماه نمودم
جان دادم و یک بوسه به انعام گرفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بوسه از آن لعل دلآرام گرفتم
جانم به لبم آمد و، آرام گرفتم
هوش مصنوعی: وقتی که بوسه‌ای از آن لب‌های زیبا گرفتم، جانم به لبم رسید و به نوعی آرامش یافتم.
منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش
من انس به سرو و گل و بادام، گرفتم
هوش مصنوعی: از دیدن زیبایی‌های او محرومم مکن، چون من به زیبایی‌های سرو، گل و بادام عادت کرده‌ام.
ساقی! بر من قصهٔ جمشید چه خوانی
جمشید منم تا به کفم جام گرفتم
هوش مصنوعی: ای ساقی! چرا برای من داستان جمشید را می‌گویی؟ من خود جمشید هستم و در دستانم جامی دارم.
بدنام مخوان زاهدم از عشق، که تا من
در حلقهٔ عشّاق شدم، نام گرفتم
هوش مصنوعی: از عشق، مرا بدنام نخوانید، زیرا وقتی که به جمع عاشقان پیوستم، به نامی نیک دست یافتم.
سودای خوشی دوش به آن ماه نمودم
جان دادم و یک بوسه به انعام گرفتم
هوش مصنوعی: دیشب برای خوشی و شادی، به آن ماه دل باختم و جانم را فدای او کردم و در عوض یک بوسه به عنوان پاداش دریافت کردم.

حاشیه ها

1399/08/08 20:11
جواد

وزن شعر مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

1400/01/18 22:04
امین

این شعر 2 تا وزن داره وزن دیگش میشه
مستفعل مستفعل مستفعل مستف فک کنم