شمارهٔ ۴ - آرزو
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با عرض پوزش انگار صبوحی هم از شعرای خود سگ خوانده است . و این عجب بیماری میباشد خود را سگ درگاه کسی کردن کم نیستند إنهایی که چنین کرده اند ، فخر دین عراقی نخستین سگ سرای میباشد 688 و در هند زیسته است و از جمله سگ سروده هایش چون نباشم من سگ درگاه تو چون بدین نام خوشم بستوده ای
سلام
عجب است که آقای کیخا تحمل دیدن ارادت عاشقان به درگاه حضرت حق را ندارند.
الحمدلله که این مسائل نیاز به تایید کسی غیر خلق الله دارد.
ایکاش عزیزی که تاب دیدن ادب ادیبان را ندارد پای به فضای ادبی نگذارد.
فریاااااد از غرور انسان...
در پناه حق
من مخلص مؤمنین و بزرگوارانم خاک پای مومنان همه ملت های جهان هم هستم ، شما هم رنجه نشو اگر فکر میکنی اینکه ادم خودش را سگ بخواند خوبست خوب یک مثال از مؤمنین به نام بیاور که خودش را سگ خوانده باشد وأما اگر نیاوردی بیاموز که دیگران را حذف نکنی ، من خاک پای انسان های پاک میشویم از خاک هم کمتر می شوم اما سگ شدن را که خرده گرفتم الله وکیلی برادر درست نیست .درود به شما ،همان حق نگهدارت که نگهدارت همه مان است ، و یکی است و حده لا الله الا هو ، چرا سریع میخواهی بیرون کنی ادم را ، برادر شعر در مورد پریچهرگان است سگ در پریچهرگان بخدا خوب نیست .
من به عنوان برادرت سفارش می کنم سری به کتاب گرانبهای علی بن حسن ع خودم و فرزندانم به فدایش بزن دعا ها و نیایش هایش را بخوان ببین دعا صورت دارد ،برادرم گریبان من بهل و ریشم را اگر که حتی موسی باشی . مومن باید نرمشپذیر باشد ، جهان امروز از دست خشونت فریاد می زند .
با پوزش علی بن حسین ع منظورم بود زین العابدین و کتاب نیایش منظورم صحیفه سجادیه است
سلام علیکم
برای حل مطلب نگاهی به شعر قبلی یعنی غم أزادی بیاندازید بیت یکی مانده به اخر می فرماید من تا صبح دعا برات میکنم تو منو فحش هم بدی خوبه ! اینم عرفانیه ؟ اصلا خداوند جل ذکره فحش می دهد ؟ این لذت از فحش دادن یک بیماری ست بنام coprolalia و لذت از فحش خوردن و له شدن زیر دست و پای محبوب یک رگه شخصیتی به نام dependent personality disorder یا شخصیت وابسته ، اول درنگ بفرمایید بعد که اسوده دل باور پیدا کردید کسی اشتباه کرده آرام بگویید ، و سریع حکم به برائت خود و دژ خیمی دیگران ندهید . اگر فریاااادی هست به کسی است که متکلم الوحدة می شود
بابا اساتید بیخیال بشید شعرو بخونید لذت ببرید
جناب شتورا شما احیانا از اون دسته افرادی نیستید که معتقدند حافظ علیه الرحمه شرب خمر میکرده؟
سلام به آقای امین کیخا
جناب خواجه نصیرالدین طوسی(رض) وصیت کرده اند که در حرم امیرالمومنین دفن شوند و بر قبرشان این آیه قرآن حک شود:
« و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» ایشون که دیگه بی سواد نبودن!
در وادی بلاغت و فصاحت از صنائع ادبی مثل کنایه، مجاز، استعاره، ایهام و… استفاده می شود. هر لفظی دال بر یک معنایی است مثل گل که دلالت بر زیبائی دارد. کوه کنایه از استقامت و استواری. سگ هم کنایه از این است که اگرچه روح من چون سگ از گناهان نجس شده است اما وفاداری من هم مثل سگ است و مولایم را رها نمی کنم اگرچه دارای صفات بدی هستم.
بسیاری از علمای اعلام ما نظیر مرحوم کمپانی که در عصر خویش مرجعیت جهان تشیع با ایشان بود در دیوان خود که معروف به دیوان کمپانی است بارها از خود تعبیر به سگ اهل البیت علیهم السلام کرده است. مثلا در جایی می فرماید:
تو قدر و قیمت سگ را ز من چه می پرسی؟ ســـگ محـــــله ی لیــــلی حکـــایتی دارد
ســــگی که معــبر او پیچ کوچه لیلی است فقــــط به خــــاطر لیـــلی اسـت قیمتی دارد
اما ذکر روایتی خالی از حسن نیست. امیرالمؤمنین (علیه السـلام) می فرمایند:
طوبی لمن کان عیشه کعیش الکلب ففیه عشرة خصال فینبغی ان یکون کلها فی المؤمن
خوشا به حال کسی که زندگیش مثل زندگی سگ باشد !در سگ ده خصلت پسندیده است که مؤمن به داشتن آن سزاوارتر است.
سگ در میان مردمان ، قدر و قیمتی ندارد که این حال «مساکین» است. سگ مال و مِلکی ندارد که این صفت «مجردین» است. خانه و لانه ای مشخص و معینی ندارد و هر جا که رود همان جا را خوابگاه خود سازد و همه زمین بساط اوست که این از نشانه های «متوکلین» است.اغلب اوقات گرسنه است و این عادت «صالحین» است.اگر صد ضربه تازیانه از صاحب خودش بخورد، در خانه او را رها نمی کند و این صفت «مریدین» است. شبها به جز اندکی نمی آرامد و این از صفت های «محبین» و دوستداران است.رانده می شود و ستم می بیند ولی اگر او را بخوانند بدون دلگیری بر می گردد و این از علامت های «خاشعین» و فروتنان است. به هر خوراک که صاحبش به او می دهد و راضی است و این حال «قانعین» است.بیشتر لب فروبسته و خاموش است و این از علامت های «خائفین» است.وقتی می میرد ارثی از او باقی نمی ماند و این حال «زاهدین» است.
(تحریر المواعظ العددیة، ص: 552)
من به سگ بودن خود معترفم اما کاش
آنکه می گفت شده آدم تو آدم بود
دوستان.احتمالامنظور شاعران وایضا جناب صبوحی از سگ خواندن خویش ؛تابع و مخلص وگوش به فرمان بودن و اطاعت پذیری محض ازیار است و حتما کنایه و تشبیح در شعر این شاعران منظور بودن است نه دقیقا خود سگ.
شفقت تشدید ندارد ( بیت 6 )
خواجه نصیر بی سواد نبود اما خوب می دانست چطور بی سوادها را با حرفهای پوپولیستی فریب بدهد و قانع کند همچنان که هلاکو را راضی کرد خلیفه ی البته ستمگر را بکشد ، اما در مورد سگ خواندن خود ،به نظر من خلیفه ی خدا حق ندارد چنین الفاظی را به خود یا دیگر همنوعانش نسبت دهد این بیت "سگ لوند " معروف است که :
سحرآمدم به کویت به شگار رفته بودی
تو که سگ نبرده بودی به چه کار رفته بودی
و زشتی سخن وقتی آشکارتر می شود که بدانی بیت خطاب به شاه عباس است .
گاه برای مذمّت رذیله ای اخلاقی ممکن است شاعر ، انسان را با سگ مقایسه کند که به نظرم نیت پاک او عذرخواهش خواهد بود چنان که اقبال گفته است :
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی پیش قباد و جم کرد
آدم از خوی غلامی ز سگان پست تر است
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
فکر کنم اشتباه تاییپی پیش اومده:
که شاید با دو سیل او، برد خاک مزارم را
صحیح:
که شاید باد و سیل او، برد خاک مزارم را
البته در ذات سگ و شیر و انسان همه یکی هستند.
اما در ادبیات سگ نماد انسان های سفله صفت است.
چنانی که مولایمان میفرماید : سگ نیم من، شیر حقم حق پرست
شیر حق آنست کز صورت برست
دستتان درد نکند بابت پاک کردن پاسخ کوتاهی که به به فرمایش جناب ابراهیم داده بودم ، گویا نوشته ایشان بسیار مودبانه است.
سلام بر دوستان آگاه و ادب شناس. لطف نموده برایم توضیح دهید که این سگ ستیزی در فرهنگ اسلامی از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا در قرآن یا احادیث از سگ بدگویی شده؟ من دقیق نمی دانم ولی چنین گمان می کنم. چون در جوامع غیر اسلامی سگ منزلتی بهتر دارد. خودم البته خیلی سگ دوست استم، متأسفانه زنم اجاز نمی دهد سگ در خانه داشته باشیم. سگ خیلی خاصیت های عالی دارد که اکثر ما آدم ها فاقد آن استیم.
با سلام
تو مصرع هفتم
بگرد عارضش چون سبز شد خط من، به دل گفتم
باید بشه:
به گرد عارضش چون سبز شد خط، من به دل گفتم
ویرگول باید قبل از "من" باشه که بعد از "من" اومده و خوانش رو سخت کرده
سلام
لطفاً معنی بیت چهارم را بفرمایید
سگها حیواناتی وفادار هستند ...
وفادار به صاحب خویش ...
این تشبیهی و نمادی -شاید-زیرکانه باشد که به عاشق نسبت به معشوق و یار نسبت داده شده ؛
البته که عاشق سگ معشوق نیست ! ؛
بلکه عاشق وفادار به معشوق و عشق اوست و ارادتی نسبت به این عشق میکند که احترام مس آورد که ملامت می آورد که آرام آرام مست ش میکند ...
نمیدانم بحث از چه هست در این شعر !...لذتی ست نهفته در این شعر ...
و اما سگها ...در دین ما سگ و خوک نجس هستند ولی ظلم به حیوانات نیز گناه هست ...
میتوان به حیوانات نگاهی دیگر داشت و اگر حیوانی عشق را درک میکرد با انسان فرقی نداشت و تفاوت انسان و حیوان همین هست ؛ آنها چون ما عشق رانمیفهمند و عشق عقل می آورد ولی عقل عشق نمی آورد ...
نمیدانم بقیه چه میگویند ولی سگها را میتوان نگاه داشت و البته در کتب دینی برخی شان و حتی در کتب درسی دینی نوشته شده که در محیط خانه نه نمیتوان نگاه داشت ولی در حیاط و ...چرا و خب اینکه نجس بودن حیوانی دلیلی نیست که نخواهی اش ...
من سگها را دوست دارم ...در جایی خواندم که فردی گم شده بود با سگش و به چند هفته به طول انجامید و آن صاحب گرسنه بود و مجبور به کشتن آن سگ شد تا از گوشت او تغذیه کند ولی با کشتن او نتوانست از گوشت سگ خویش بخورد و روز بعد گروهی او را یافتند و او نجات یافت و مطمئنا غم از دشت دادن سگش و کشتن او برای نجات خویش خیلی سخت بوده ... اینجا حرف از اینکه کدام حیوان کدام است سگ یا ...نیست اینجا حرف از محبتی ست نهفته در این متن که سگ میتوانست صاحب خود را گاز زند و فرار کند و از خویش محافظت کند ولی نکرد ...و جدا از اینها خصوصیات مشابه انسان با حیوانات زیاد هست و نه در خوردن خوابیدن ...و دیده ایم که مثلا روباه مکار هست و به آدمی این را نسبت میدهیم ...ولی هر خصوصیتی خوب است و بد شدن آن زمانی ست که بالاتر رود ...البته مکاری چیز خوب نیست ولی چه شود که گاه برای رهایی از مشکلات این میکنیم ...ولی این اصلا ربطی نداشت ... :|
بگذریم...
همه این خصوصیات دارند گاه کم آنچنان کم که میگوییم آن فرد ندارد و گاه زیاد که حتما دارد ...
و تنها با دل و روح آدمی که عقل و عشق بر آدم نهاد انسان بالاتر از مخلوقات قرارگرفت ...
سپاس ...
بسیار زیبا