گنجور

شمارهٔ ۳ - غم آزادی

تا به دام غمش آورد خداداد مرا
هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا
رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
نتوانم ز خداداد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آن است که ترسم کنی آزاد مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به دام غمش آورد خداداد مرا
هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا
هوش مصنوعی: خداوند به من آنچه را که می‌خواستم عطا کرد و من را به دام عشقش کشاند.
رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
هوش مصنوعی: چشمان سیاه تو این قدرت را دارند که غم و اندوه را از من دور کنند، اما من همچنان به آن چشمان خیره می‌شوم که می‌توانند دو دنیای متفاوت را در هم بشکنند و زندگی‌ام را دچار آشفتگی کنند.
نتوانم ز خداداد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از آنچه خدا به من داده شکایت کنم، ای کاش آنچه را که خدا به من داده دوباره از او بگیرم.
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
هوش مصنوعی: اگر دلش به سختی سنگ باشد، باز هم اگر شب صدای ناله و فریاد من را بشنود، نرم می‌شود.
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
هوش مصنوعی: من که تا صبح برای تو دعا می‌کنم، حالا چه فرقی می‌کند اگر تو در طول شب به یاد من بد بگویی؟
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آن است که ترسم کنی آزاد مرا
هوش مصنوعی: من نگران نیستم که به دست تو گرفتار شدم، بلکه ناراحتی من این است که نکند روزی بخواهی مرا آزاد کنی.

حاشیه ها

1392/01/11 13:04
امین کیخا

خداداد یعنی افریده

1393/12/11 12:03
فرشید نیکپوری

به نظرم در مصرع اول کاما یا ویرگول برای انحراف ذهن خواننده گذاشته شده... خیلی ساده میشه حدس زد که اینطوریه: تا به دام غمش آورد "خداداد" مرا یعنی تا گرفتار غم عشق خداداد شدم...

1393/12/11 17:03
merce

به نظر من این غزل مشکل دارد
نمی شود قافیه را در یک بیت دادمرا بدون کسره آورد و در قافیه ی دیگر فریاد ِ مرا ، با کسره با ادای احترام به شاطرعباس صبوحی
مرسده

1397/04/23 18:06
مجید

با سلام .
خانم مرسده ی عزیز ! اون قسمت که فرمودید با همون ساکن باید ادا بشه و نه کسره در آخر " فریاد"
با احترام به شما .
سروده ی زیبایی بود . هم در بخش صنایع و بدایع ، هم حسن تعلیل و هم جناس ها

1397/04/24 01:06
محسن

مجید جان
درین مصرع :
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
اگر ساکن خوانده شود به نظر مانای درستی از آن مستفاد نمی شود، ضمن آنکه از نظر ترکیب جمله نیز ایراد دارد
همان فریادِ مرا معنای بهتری می دهد