گنجور

یاتا بیلمه ییرم

بو گئجه من کی یاتا بیلمه ییرم باشی باشلاره قاتا بیلمه ییرم
یوخوسوزلوق منی قاتلاشدیردی من بو نامرده باتا بیلمه ییرم
اؤغری قالدیردی قازان – قابلامامی کیم ال آتسین حاجاتا؟ بیلمه ییرم
اؤغرونون کیم یئتیریب اؤمباسین ازیخلیا بیر زؤپاتا بیلمه ییرم!
آیلیق آلدوق ، ا وئردیک گئتدی نه یئیه ک ، ای وای آتا ! بیلمه ییرم
ده ده میز یؤخ ، کیمه چکمک باراتی کیمی سالماخ باراتا بیلمه ییرم
جیب ده قالمیشسادا بیر بئش ماناتیم نه آلیم بئش ماناتا بیلمه ییرم
ده لی شیطان دئیری : یؤرقانی سات! قیشدی ، یؤرغاندی ، ساتا بیلمه ییرم!!
قار دئییر گل کیشی سن پامبوغ آتاق کیشی ! من پامبوغ آتا بیلمه ییرم!!
هی گلیب ، مندن آلیرلار شتلی کیم سالیب مازی ماتا بیلمه ییرم؟
زندگانلیق قؤراتا بیر شیئی اؤلوب َیه لازم قؤراتا بیلمه ییرم
بیر سوموک دور کی بؤغازلاردا قالیب کیم آتا یاکیم اوتا بیلمه ییرم
قار- یاغیشدا بونه قؤندوم – کؤشدوم؟ نیه دوشدوک بو اؤتا بیلمه ییرم
بو کتابلار ئؤزی بیر آت یوکودور بونی کیم چاتسین آتا بیلمه ییرم
چای سیزام تاپمیورام چای پاکاتین نه گلیب بو پاکاتات بیلمه ییرم
هی سؤیوقدان قورولوب بیگ دورورام کیمدی یئنگه - موشاتا بیلمه ییرم
ال کی دوتمور یازام ، ال تاپاقدا قلمه یا داواتا ، بیلمه ییرم
گئجه میز صبح اؤلاجاق یا هله وار؟ باخیرام هی ساعاتا بیلمه ییرم
قوش اوچار ، آمما نه درمان ائله مک؟ داش ده گن قؤل قاناتا بیلمه ییرم
آی قاداشلار ! منه بیر ال یئتیرون یوک آغیرلاشدی چاتا بیلمه ییرم
طبع شعریم دایانیب ، سؤنجوق آتیر من ده کی سؤنجوق آتا بیلمه ییرم

اطلاعات

منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بو گئجه من کی یاتا بیلمه ییرم باشی باشلاره قاتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: در شب بوی گلاب را حس می‌کنم، اما نمی‌توانم به درستی سرنخ‌هایم را دنبال کنم. هرچقدر هم که تلاش می‌کنم، باز هم نمی‌توانم خود را پیدا کنم.
یوخوسوزلوق منی قاتلاشدیردی من بو نامرده باتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اوایل، اتفاقی بین من و شخصی رخ داده که در آن شخص به دلیل بی‌مبالاتی خودش به من آسیب زده است. من نمی‌توانم این بی‌احترامی را فراموش کنم و هنوز هم اثرات آن حادثه بر روی من باقی مانده است.
اؤغری قالدیردی قازان – قابلامامی کیم ال آتسین حاجاتا؟ بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: می‌گوید: اگر کسی در سختی بیفتد و در دل خود رابطه‌ای با دیگران برقرار کند، نمی‌تواند خواسته‌هایش را برآورده کند. نمی‌دانم چه راهی برای نجات وجود دارد.
اؤغرونون کیم یئتیریب اؤمباسین ازیخلیا بیر زؤپاتا بیلمه ییرم!
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم برای تو بگویم که چه زمانی خواهی آمد، اما می‌دانم که نمی‌توانم از احساساتم در برابر تو دوری بگذارم.
آیلیق آلدوق ، ا وئردیک گئتدی نه یئیه ک ، ای وای آتا ! بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که او را جذب کرده و به دلیلی از من دور شده است. ای وای، نمی‌دانم چه بر سرم آمده!
ده ده میز یؤخ ، کیمه چکمک باراتی کیمی سالماخ باراتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: هر ده دمی، آتش نمی‌افتد، مانند چکمه‌ای که برای پا کردن به زحمت می‌آید. من هرگز نمی‌دانستم که چگونه باید سالم زندگی کرد.
جیب ده قالمیشسادا بیر بئش ماناتیم نه آلیم بئش ماناتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: در جیب من فقط یک لباس است و من نمی‌توانم از پنج مانتایم استفاده کنم.
ده لی شیطان دئیری : یؤرقانی سات! قیشدی ، یؤرغاندی ، ساتا بیلمه ییرم!!
هوش مصنوعی: در این بیت به وضوح احساسات و تفکراتی بیان شده است. گویا شخصی در حال گفتگو با شیطانی است که به او می‌گوید: «کجا می‌خواهی برگردی؟ من هنوز در دلم برخورد و تردید دارم!» این جمله احساس سردرگمی و تردید را نشان می‌دهد. فرد به نوعی در حال انتقاد از وضعیت خود و دلیلی برای عدم توانایی در تغییر شرایطش است.
قار دئییر گل کیشی سن پامبوغ آتاق کیشی ! من پامبوغ آتا بیلمه ییرم!!
هوش مصنوعی: تو گل هستی و من نمی‌توانم مانند تو زیبایی ایجاد کنم!
هی گلیب ، مندن آلیرلار شتلی کیم سالیب مازی ماتا بیلمه ییرم؟
هوش مصنوعی: ای گل، به یادگار آن روزها که چه کسی بر دل‌های ما حکومت می‌کرد، هنوز هم در فکر آن زمانم.
زندگانلیق قؤراتا بیر شیئی اؤلوب َیه لازم قؤراتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم چیزی را که درست فهمیده‌ام، به شکل صحیح بیان کنم.
بیر سوموک دور کی بؤغازلاردا قالیب کیم آتا یاکیم اوتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: در دوردست‌ها، کسی را می‌بینم که در بلندی‌های بزرگ ایستاده و معلوم نیست که آیا او به من نزدیک می‌شود یا در حال دور شدن است.
قار- یاغیشدا بونه قؤندوم – کؤشدوم؟ نیه دوشدوک بو اؤتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: من در یک نقطه دور افتاده و شگفت‌انگیز قرار دارم و به خود می‌پرسم که چرا این حالت به من دست داده است و چرا نمی‌توانم از این احساس نجات پیدا کنم.
بو کتابلار ئؤزی بیر آت یوکودور بونی کیم چاتسین آتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: این شعر می‌گوید که کتاب‌ها خود را به نوعی معرفی می‌کنند و به کسی اجازه نمی‌دهند که در مورد آن‌ها قضاوت کند. در واقع، انسان‌ها نمی‌توانند همه جوانب و عمق کتاب‌های مختلف را درک کنند.
چای سیزام تاپمیورام چای پاکاتین نه گلیب بو پاکاتات بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: من از چای سیزام لذت می‌برم و نمی‌دانم که چطور می‌توانم چای پاکاتین را دوست نداشته باشم.
هی سؤیوقدان قورولوب بیگ دورورام کیمدی یئنگه - موشاتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: من در این دنیا احساس تنهائی می‌کنم و نمی‌توانم خود را به کسی نشان دهم.
ال کی دوتمور یازام ، ال تاپاقدا قلمه یا داواتا ، بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: من دوستی را نوشته‌ام که در آن شکست‌هایش را نمی‌شمارم و نمی‌دانم چه زمانی به سراغش می‌روم.
گئجه میز صبح اؤلاجاق یا هله وار؟ باخیرام هی ساعاتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: آیا شب صبح می‌شود یا هنوز در خوابم؟ نمی‌دانم به ساعت‌ها چه زمانی نگاه کنم.
قوش اوچار ، آمما نه درمان ائله مک؟ داش ده گن قؤل قاناتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در قفس است، چه فایده‌ای دارد اگر نتواند پرواز کند؟ من در دل سنگ، گنجشکی را می‌بینم که نمی‌تواند پر بزند.
آی قاداشلار ! منه بیر ال یئتیرون یوک آغیرلاشدی چاتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: ای دوستان! به من یک دست کمک برسانید، زیرا این بار سنگین را نمی‌توانم به تنهایی تحمل کنم.
طبع شعریم دایانیب ، سؤنجوق آتیر من ده کی سؤنجوق آتا بیلمه ییرم
هوش مصنوعی: شعرا و قلم من به کمال رسیده‌اند، اما من نمی‌توانم به خوبی احساساتم را بیان کنم.

حاشیه ها

1391/07/23 15:09
سینا ایرانی

زندگانلیق قوراتا بیر شئی اولوب نیه لازم قوراتا بیلمه ییرم

1391/07/23 15:09
سینا ایرانی

اؤغرونون کیم یئتربی اؤمباسینا زیخلیا بیرجه زوپانی بیلمه ییرم
اؤمبا (ماتحت)
زیخلیا (بکوبد)
زوپا (چوب دستی)

1391/07/23 15:09
سینا ایرانی

یتیره