گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم
به سایه‌های گریزان شبیه بودم و چون باد
به خوی وحشی و با وحشت و فرار تو بودم
نیامدی که دل من در اختیار من آری
وگرنه تا به سحر من در اختیار تو بودم
تو نشئه تخت و خماری ندیده‌ای که بگویم
چگونه خُرد و خراب تو و خمار تو بودم
نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم
خمار و سست ولی سخت بی قرار تو بودم
همه به کاری و من دست شسته از همه کاری
همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم
خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل
در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم
اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری
تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم
چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست
ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم
به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدائی
اگرچه شهره به هر شهر و شهریار تو بودم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم
هوش مصنوعی: شب گذشته با عجله به سمت تو می‌رفتم، اما در عین حال در انتظار دیدار تو بودم.
به سایه‌های گریزان شبیه بودم و چون باد
به خوی وحشی و با وحشت و فرار تو بودم
هوش مصنوعی: من شبیه به سایه‌های فراری بودم و مانند باد به طبیعت وحشی و با ترسم که در حال فرار بودم.
نیامدی که دل من در اختیار من آری
وگرنه تا به سحر من در اختیار تو بودم
هوش مصنوعی: تو نیامدی تا دل من را در دست بگیری، وگرنه تا صبح من کاملاً تسلیم تو بودم.
تو نشئه تخت و خماری ندیده‌ای که بگویم
چگونه خُرد و خراب تو و خمار تو بودم
هوش مصنوعی: تو حالتی از نشئه و مستی را تجربه نکرده‌ای که بتوانم بگویم چقدر در مقابل تو و حالت خمار و سرخوشی‌ات، خرد و ناامید بودم.
نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم
خمار و سست ولی سخت بی قرار تو بودم
هوش مصنوعی: نسیم موهای تو در ذهن و افکار من پیچیده بود و حالتی مست و بی‌خود به من داده بود، اما با این حال بسیار برای دیدن تو بی‌تاب و بی‌قرار بودم.
همه به کاری و من دست شسته از همه کاری
همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم
هوش مصنوعی: همه مشغول کار و فعالیت هستند، اما من از همه کارها دست کشیده‌ام. همه در اندیشه و خیال تو هستند و من هم فقط به کار تو فکر می‌کنم.
خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل
در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم
هوش مصنوعی: در روزهای سرد و غم‌انگیز عشق، ممکن است نشانه‌هایی از ناامیدی و افتراق را ببینی، اما من همیشه در هر لحظه به تو، ای گل، فکر می‌کردم و در آرزوی شکوفایی و زیبایی تو بودم.
اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری
تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم
هوش مصنوعی: اگر دل من را بشکافی، به راحتی می‌توانم بگویم که در حمایت از تو صحبت کنم، اما تو همیشه یار من نبودی. من کسی هستم که همیشه حامی تو بودم.
چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست
ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم
هوش مصنوعی: من مانند لاله‌ای هستم که چراغم را در دست دارم و به دنبال تو می‌گردم، اما در باغ تو از دور از تو غمگین و دلشکسته‌ام.
به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدائی
اگرچه شهره به هر شهر و شهریار تو بودم
هوش مصنوعی: در کوی عشق تو به زندگی ساده و نیازمندی قناعت کردم، هرچند که در هر جا معروف و سرآمد بودم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار به خوانش بهنام محمدیان

حاشیه ها

1396/04/29 03:06
غزل

واقعا که شعر بی نظیری است.چقد حس استاد لطیف و تأثیر گذار است و کاملا میتواند به روح آدمی رسوخ کند.خداوند روح استاد را قرین رحمت خودش بگرداند.آمین.

1396/10/01 12:01
عطر سیب

واقعا زبان من قاصر از بیان احساسی هست که این غزل به من وارد میکنه. وجود سراسر از عشق پاک شاعر...،
عجز عاشق در مقابل معشوق...،
درماندگی برابر معشوقی که وجود عاشق رو، همه ی فکر ذکر عاشق رو بخودش اختصاص داده اما هرچی بهش نزدیک تر میشی ازت دورتر میشه...
طبع لطیف استاد شهریار واقعا قابل تحسین و ستودنی هست

1397/08/25 15:10
صابر انصاری

سلام به عزیزان،
ابن غزل مکمل نیست زیرا در دیوان استاد شهریار ده بیت میباشد و این ابیات باید اضافه شـــود.
بیت دوم
به سایه های گریزان شبیه بودم و چون باد
به خوی وحشی و با وحشت و فرار تو بودم
نیامدی که دل من در اختیار من آری
وگر نه تا به سحر من در اختیار تو بودم
تو نشهء تخت و خماری ندیده ای که بگویم
چگونه خورد و خراب تو و خمار تو بودم
ابیات فوق بعد از بیت اول در دیوان استاد درج میباشد.
حرمت نثار شما

1399/02/03 13:05
سید

شهریارا تو به شمشیر زبان در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی