گنجور

شمارهٔ ۸۰

نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس است
جلوه برگ گلی در دامن گلچین بس است
سبزه نورس برون آمد گل خودرو دمید
نوبهار از انتظارت پیر شد تمکین بس است
بلبل و قمری نیم، چشمم به گل یا سرو نیست
از تماشای بهارم جلوه رنگین بس است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس است
جلوه برگ گلی در دامن گلچین بس است
هوش مصنوعی: حرف زدن درباره‌ی زیبایی‌های مهمانی و نقل داستان‌هایی از آن لب‌های شیرینی که جواهر کلامند کافی است. مثل این که یک برگ زیبا از گلی در دامن گلچین، خود به اندازه‌ی کافی جلوه و زیبایی دارد.
سبزه نورس برون آمد گل خودرو دمید
نوبهار از انتظارت پیر شد تمکین بس است
هوش مصنوعی: سبزه تازه‌ای از زمین سر برآورده است و گل‌های خودرو در حال شکفتن هستند. فصل بهار به خاطر انتظار تو دوباره فرا رسیده و اکنون زمان آن است که از این انتظار به اندازه کافی قدردانی کنیم.
بلبل و قمری نیم، چشمم به گل یا سرو نیست
از تماشای بهارم جلوه رنگین بس است
هوش مصنوعی: من نه بلبل هستم و نه قمری، و چشمم به گل یا درخت سرو نیست. تماشای زیبایی‌های بهار برایم کافی است.