گنجور

شمارهٔ ۳۳

چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را
طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را
غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح
طراوت شب من کرده عشق بوی تو را
اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را
جوش بلبل از حیا باشد گل روی تو را
آرمیدن در دل عاشق زیارت می کند
کرده محراب تسلی یاد ابروی تو را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را
طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم شکرگزار شور و شوق آرزوی تو باشم، در حالی که اگر مکان مقدس تو مرا دور نکند، طواف و گرداندن دور آن بی‌فایده است؟
غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح
طراوت شب من کرده عشق بوی تو را
هوش مصنوعی: غبار معطر عطر عنبر بر روی خاکسترم نشسته و سپیدی صبح، شب را برایم طراوت بخشیده است؛ عشق، بوی تو را در فضای من پراکنده کرده است.
اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را
جوش بلبل از حیا باشد گل روی تو را
هوش مصنوعی: اشک من به خاطر محبت و عشق به تو است و بلبل، بخاطر شرم و حیا، نمی‌تواند به زیبایی چهره‌ات بخورد.
آرمیدن در دل عاشق زیارت می کند
کرده محراب تسلی یاد ابروی تو را
هوش مصنوعی: آرامش در دل عاشقان مانند زیارت کردن است، که در آن یاد ابروی تو به عنوان تسلی و دلگرمی محسوب می‌شود.