شمارهٔ ۹۹
ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
نهاده بر لب ما عشق مهر خاموشی
که گوش کس نکند نوبر ترانه ما
بهار رفت و نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت دانه ما
ز بهر گمشدگان دگر صبا نگذاشت
دلیل بادیه خاکستر نشانه ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
هوش مصنوعی: از بلبل نپرسید چه نشانی از خانه ما دارد، که حتی نسیم صبحگاهی هم به لانه ما نرسیده است.
نهاده بر لب ما عشق مهر خاموشی
که گوش کس نکند نوبر ترانه ما
هوش مصنوعی: عشق خاموشی بر لب ما قرار دارد، اما کسی به آن توجهی نمیکند و هیچکس صدای تازهترین ترانه ما را نمیشنود.
بهار رفت و نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت دانه ما
هوش مصنوعی: بهار گذشت و تنها گل حسرت را از اشکهای خود برداشتیم. آیا ممکن است دانه ما سبز شود؟
ز بهر گمشدگان دگر صبا نگذاشت
دلیل بادیه خاکستر نشانه ما
هوش مصنوعی: باد صبا برای گمشدگان دیگر، هیچ نشانهای از ما باقی نگذاشت و گرد و غبار راه، موانع را سختتر کرد.

اسیر شهرستانی