گنجور

شمارهٔ ۶۳۲

از آتش ما گر نفسی دود برآید
از شرم نگاهش عرق آلود برآید
لبریز چه شور است دگر انجمن ما
کز هر جگری ناله نمکسود برآید
از غیرت آهم گل عشقی نتوان چید
آتش بود آن لاله کز او دود برآید
گلچین فریبش نشود زخم دل ما
الماس گر از مرهم بهبود برآید
جایی که نگاهت سخن از حوصله پرسد
دل گر همه بود است که نابود برآید
از غم چه گریزی که ز همراهی عشقت
گر بود دل از تربت محمود برآید
جایی که اسیر تو کند نغمه سرایی
دود از جگر زمزمه عود برآید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آتش ما گر نفسی دود برآید
از شرم نگاهش عرق آلود برآید
هوش مصنوعی: اگر از آتش وجود ما بخاری بیرون بیاید، از خجالت نگاه او عرقی بر بدنش می‌نشیند.
لبریز چه شور است دگر انجمن ما
کز هر جگری ناله نمکسود برآید
هوش مصنوعی: جو اجتماعی ما پر از شور و هیجان است، به طوری که از دل هر کسی ناله‌ای به گوش می‌رسد که نشان‌دهنده درد و رنج اوست.
از غیرت آهم گل عشقی نتوان چید
آتش بود آن لاله کز او دود برآید
هوش مصنوعی: از احساس شدید و غیرت من نمی‌توان عشق را به دست آورد. لاله‌ای که از آن آتش برمی‌خیزد، فقط دود تولید می‌کند.
گلچین فریبش نشود زخم دل ما
الماس گر از مرهم بهبود برآید
هوش مصنوعی: اگرچه زخم دل ما عمیق است و ما را آزار می‌دهد، تصور نکن که زیبایی و درخشش ظاهری می‌تواند ما را فریب دهد. حتی اگر مداوای ما به شکل خوبی به نظر برسد، درد درون همچنان وجود دارد.
جایی که نگاهت سخن از حوصله پرسد
دل گر همه بود است که نابود برآید
هوش مصنوعی: جایی که چشمانت در پی کلامی از سعه صدر هستند، دل نگران است که اگر همه چیز برهم خورد، به نابودی خواهد رسید.
از غم چه گریزی که ز همراهی عشقت
گر بود دل از تربت محمود برآید
هوش مصنوعی: از غم چه فرار کنی وقتی که با عشق هرگز نمی‌توانی جدا باشی، حتی اگر دل از دیاری که محبت در آن بوده جدا شود.
جایی که اسیر تو کند نغمه سرایی
دود از جگر زمزمه عود برآید
هوش مصنوعی: در جایی که عشق تو مرا به تسخیر خود درآورد، صدای دلنشین عود به گوش می‌رسد و دودی از سوز دل برمی‌خیزد.