گنجور

شمارهٔ ۵۸۳

به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند
قفس سینه به تاراج پریدن دادند
اثری گوشزد گریه شکاران کردند
شوق را حوصله سینه دریدن دادند
کسی از باغ ادب غنچه نظاره نچید
دیده نشنید اگر رخصت دیدن دادند
هیچ حاصل نشد از مزرعه نشو و نما
دانه بسیار به تاراج دمیدن دادند
صید ما را نمک الفت صیاد گرفت
ورنه در دام و قفس شوق پریدن دادند
سعی اگر خضر شود پای طلب سد ره است
رهروی را که نه توفیق رسیدن دادند
تا محبت نمک قصه ما گشت اسیر
خواب را لذت افسانه شنیدن دادند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند
قفس سینه به تاراج پریدن دادند
هوش مصنوعی: در دل من، غم و اندوهی را ایجاد کردند و سینه‌ام را به جایی تبدیل کردند که ناچارا به پرواز درآید.
اثری گوشزد گریه شکاران کردند
شوق را حوصله سینه دریدن دادند
هوش مصنوعی: شکارچیان با گریه و ناله خود، شوق و عشق را به دیگران نشان دادند و به دل‌ها جراحت زدند.
کسی از باغ ادب غنچه نظاره نچید
دیده نشنید اگر رخصت دیدن دادند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از باغ ادبیات گل‌های زیبا را برای تماشا نچید، اگر هم اجازه تماشا داده شد، کسی گوش به صداها نداد.
هیچ حاصل نشد از مزرعه نشو و نما
دانه بسیار به تاراج دمیدن دادند
هوش مصنوعی: هیچ نتیجه‌ای از زمین کشت و رشد به دست نیامد، با اینکه دانه‌های زیادی را به باد دادند.
صید ما را نمک الفت صیاد گرفت
ورنه در دام و قفس شوق پریدن دادند
هوش مصنوعی: ما به دلیل محبت و دوستی که به صیاد داشتیم، در دام و قفس ماندیم؛ در غیر این صورت، اشتیاق به پرواز ما را می‌برد.
سعی اگر خضر شود پای طلب سد ره است
رهروی را که نه توفیق رسیدن دادند
هوش مصنوعی: اگر کسی در طلب علم و حقیقت تلاش کند، حتی اگر به مانند خضر که نماد هدایت است، قدم بردارد، باز هم در مسیرش با موانع و مشکلاتی مواجه خواهد شد. آنانی که نمی‌توانند به مقصود خود برسند، در واقع به آنها توفیق ورود به آن راه داده نشده است.
تا محبت نمک قصه ما گشت اسیر
خواب را لذت افسانه شنیدن دادند
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق و محبت داستان ما را زیبا کرد، به خواب اسیران، لذت شنیدن افسانه را دادند.