شمارهٔ ۱۵۵
چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است
ادب به کار نمی آید و حیا عبث است
بهار عمر خزان کردم و ندانستم
که عهد با گل و پیوند با صبا عبث است
کسی به این همه بیگانگی چه چاره کند
گرفتم اینکه شدم با تو آشنا عبث است
دلی به یاد تو خوش می کنیم و می دانیم
که رام کس نشوی آرزوی ما عبث است
زبان نفهم وفایی! چه می توان گفتن
ز بیزبانیم اظهار مدعا عبث است
خبر زآتش پنهان ما نداری حیف
گداختن به وفای تو بیوفا عبث است
نخوانده ای سبق دلبری همینت بس
کسی چه بحث کند با تو ماجرا عبث است
ز شکوه ام سخنی می شنو اسیر توام
ز ابتدای سخن تا به انتها عبث است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است
ادب به کار نمی آید و حیا عبث است
هوش مصنوعی: وقتی ارزش وفا کم است، تحمل سختیها بیفایده است. در چنین شرایطی، ادب و حیای انسان نیز بیمعنا میشود.
بهار عمر خزان کردم و ندانستم
که عهد با گل و پیوند با صبا عبث است
هوش مصنوعی: زندگیام را به مانند بهار، به هدر دادم و نتوانستم بفهمم که پیمان بستن با زیبایی و خوشیها بیفایده است.
کسی به این همه بیگانگی چه چاره کند
گرفتم اینکه شدم با تو آشنا عبث است
هوش مصنوعی: کسانی که در زندگی به شدت احساس تنهایی و بیگانگی میکنند، ممکن است به این فکر بیفتند که چه راهی برای تغییر این وضعیت وجود دارد. اما وقتی که به آشنایی و نزدیکی با تو دست مییابند، متوجه میشوند که این تلاشها بیفایده و بیمعنی است.
دلی به یاد تو خوش می کنیم و می دانیم
که رام کس نشوی آرزوی ما عبث است
هوش مصنوعی: ما برای یاد تو دلی شاد میکنیم و خوب میدانیم که تو هرگز تسلیم آرزوهای ما نخواهی شد.
زبان نفهم وفایی! چه می توان گفتن
ز بیزبانیم اظهار مدعا عبث است
هوش مصنوعی: زبان ناتوان و بیفایده است! چه میتوان گفت، وقتی که خودمان هم نمیدانیم چه میخواهیم بگوییم، ابراز خواستههایمان بیفایده است.
خبر زآتش پنهان ما نداری حیف
گداختن به وفای تو بیوفا عبث است
هوش مصنوعی: تو از آتش پنهان دل من بیخبر هستی و اینکه من به خاطر وفای تو که وفا نکردی سوختهام، تنها بیهوده است.
نخوانده ای سبق دلبری همینت بس
کسی چه بحث کند با تو ماجرا عبث است
هوش مصنوعی: اگر تو خودت درس دلبری را نخواندهای، دیگر نیازی نیست کسی با تو درباره این موضوع بیهوده بحث کند.
ز شکوه ام سخنی می شنو اسیر توام
ز ابتدای سخن تا به انتها عبث است
هوش مصنوعی: از عظمت من مطلبی میشنوی؛ من از ابتدای سخن تا انتهای آن در اسارت تو هستم و این بیهوده است.

اسیر شهرستانی