گنجور

شمارهٔ ۳۴

گرم باش و آتشی خوش برفروز
خرقه و سجاده و هستی بسوز
صورت و معنی به این و آن گذار
دنیی و عقبی به جسم و جان گذار
جام می بگذار و ساقی را طلب
تا چو رندان مستی ای یابی عجب
بعد از آن مستی چو ما هشیار شو
عارفانه بر سر بازار شو
تا ببینی آن یکی اندر یکی
خود یکی باشی و باشی نیککی
هر کجا کنجیست گنجی در وی است
کنج دل بی گنج عشق وی کی است
هر صدف در بحر ما دُر خوشاب
باشد آن حاصل ولی از عین آب
گوهر ار جوئی درین دریا بجو
جوهر دُر یتیم از ما بجو
عین او در عین اعیان رو نمود
چون نظر فرمود غیر او نمود
یک حقیقت صد هزارش اعتبار
آن یکی باشد یکی نی صد هزار
قطره و موج و حباب و جو نگر
عین این دریای ما نیکو نگر
درصد آئینه یکی چون رو نمود
صد نمود اما به جز یک رو نبود
جامی از می پر ز می داریم ما
جرعه ای با غیر نگذاریم ما
در خرابات مغان رندان تمام
می خورند شادی سید والسلام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرم باش و آتشی خوش برفروز
خرقه و سجاده و هستی بسوز
هوش مصنوعی: نفس خود را پرحرارت و شاداب نگه‌دار و با آن، زندگی و چیزهای مهمی را که در دست داری، به شکلی پرشور و با انگیزه، در مسیر خود بسوزان و تبدیل به آتش زندگی کن.
صورت و معنی به این و آن گذار
دنیی و عقبی به جسم و جان گذار
هوش مصنوعی: زیبایی ظاهری و باطنی را به دیگران ارائه کن، و در دنیا و آخرت به روح و جسم خود اهمیت بده.
جام می بگذار و ساقی را طلب
تا چو رندان مستی ای یابی عجب
هوش مصنوعی: جام را روی زمین بگذار و ساقی را بخوان تا مانند رندان به مستی برسی و از این حالت شگفت‌زده شوی.
بعد از آن مستی چو ما هشیار شو
عارفانه بر سر بازار شو
هوش مصنوعی: پس از آن که شگفتی و سرمستی را تجربه کردی، آگاه و بیدار شو و با شناخت و فهم عمیق در جامعه و بین مردم حضور پیدا کن.
تا ببینی آن یکی اندر یکی
خود یکی باشی و باشی نیککی
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی درک کنی که هر فرد در عمق خودش با دیگری پیوند دارد، باید یکپارچه و نیکو باشی.
هر کجا کنجیست گنجی در وی است
کنج دل بی گنج عشق وی کی است
هوش مصنوعی: هر کجا که مکانی وجود دارد، یک گنج در آن نهفته است. اما در کنج دل، گنجی از عشق او وجود ندارد.
هر صدف در بحر ما دُر خوشاب
باشد آن حاصل ولی از عین آب
هوش مصنوعی: هر صدف در دریا یک مروارید زیبا تولید می‌کند، اما آنچه که ارزش آن را نشان می‌دهد، خود آب دریاست.
گوهر ار جوئی درین دریا بجو
جوهر دُر یتیم از ما بجو
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی گوهر و ارزش واقعی را پیدا کنی، بهتر است در این دریا جستجو کنی. الماس یتیم و بی‌همتای ما را نیز از این میان پیدا کن.
عین او در عین اعیان رو نمود
چون نظر فرمود غیر او نمود
هوش مصنوعی: چون خدا به هستی‌ها نظر می‌کند، آنچه را که واقعاً وجود دارد می‌بیند و غیر از خود را نمی‌بیند.
یک حقیقت صد هزارش اعتبار
آن یکی باشد یکی نی صد هزار
هوش مصنوعی: یک حقیقت ممکن است به تنهایی اعتبار داشته باشد، اما اگر همان حقیقت با تکرار و به تعداد زیاد مطرح شود، اعتبارش بیشتر می‌شود. در واقع یک حقیقت اگر تنها باشد، ارزشش کمتر است نسبت به زمانی که با تکرار و حجم زیاد ارائه شود.
قطره و موج و حباب و جو نگر
عین این دریای ما نیکو نگر
هوش مصنوعی: به قطره و موج و حباب و جو نگاه کن، واقعاً این دریای ما را خوب ببین.
درصد آئینه یکی چون رو نمود
صد نمود اما به جز یک رو نبود
هوش مصنوعی: اگر به آینه نگاه کنی، می‌بینی که هرچند تصویرهای مختلفی را نشان می‌دهد، در واقع فقط یک چهره وجود دارد.
جامی از می پر ز می داریم ما
جرعه ای با غیر نگذاریم ما
هوش مصنوعی: ما از جام پر از می می‌نوشیم و لحظه‌ای سراغ کسی دیگر نمی‌رویم.
در خرابات مغان رندان تمام
می خورند شادی سید والسلام
هوش مصنوعی: در محفل‌های مخصوص، همه‌ی رندان و دگران، به نوشیدن شراب مشغولند. اینجا، تنها شادی و خوشی در کار است و هیچ‌کس از ناامیدی و غم خبری ندارد.