گنجور

شمارهٔ ۲۹

گر بیابی عارفی صاحبدلی
خدمت او کن که گردی مقبلی
خدمت صاحبدلان می کن به جان
تا بیابی منصب اهل دلان
خدمت این طایفه مردانه کن
جان فدای خدمت جانانه کن
سر بنه بر پای مردان خدا
تا چو ما سرور شوی در دو سرا
ترک این دنیی کن و عقبی بمان
تا فدای تو شود هم این و آن
غیر محبوب از دل خود دور کن
بگذر از ظلمت هوای نور کن
بعد از آن بگذر ز نور ای نور چشم
تا ببینی نور او منظور چشم
چیست عالم نزد یاران سایه اش
سایه را مان و ببین همسایه اش
در نظر آئینهٔ گیتی نما
می نماید نور چشم ما به ما
او یکی و اعتبارش صد هزار
ز اعتبارات آن یکی شد صد هزار
در صد آئینه یکی پیدا شده
آن یکی با هر یکی پیدا شده
او یکی و اعتباراتش بسی
نیک دریاب و مگو با هر کسی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بیابی عارفی صاحبدلی
خدمت او کن که گردی مقبلی
هوش مصنوعی: اگر عارف و صاحب‌دلی را پیدا کردی، به او خدمت کن که محبوب و مقبول می‌شوی.
خدمت صاحبدلان می کن به جان
تا بیابی منصب اهل دلان
هوش مصنوعی: با کمال میل و فداکاری به افرادی که دل‌های بزرگ و پاک دارند خدمت می‌کنم تا بتوانی به مقام و جایگاهی دست پیدا کنی که مختص اهل دل و صاحبان اندیشه است.
خدمت این طایفه مردانه کن
جان فدای خدمت جانانه کن
هوش مصنوعی: به این گروه با دلی پر از勇 کشور کن و جانم را فدای خدمت نیکو و شایسته‌ام بکن.
سر بنه بر پای مردان خدا
تا چو ما سرور شوی در دو سرا
هوش مصنوعی: پیشانی‌ات را به پای بندگان خدا بگذار تا مانند ما در هر دو جهان بزرگ و عزیز بشوی.
ترک این دنیی کن و عقبی بمان
تا فدای تو شود هم این و آن
هوش مصنوعی: این دنیا را رها کن و به زندگی پس از مرگ فکر کن تا هم این دنیا و هم آن دنیا فدای تو شوند.
غیر محبوب از دل خود دور کن
بگذر از ظلمت هوای نور کن
هوش مصنوعی: کسانی که محبوب دل نیستند، از قلبت دور کن و از تاریکی رهایی پیدا کن و به سوی روشنایی برو.
بعد از آن بگذر ز نور ای نور چشم
تا ببینی نور او منظور چشم
هوش مصنوعی: پس از آن از نور خود بگذر، ای روشنی چشمان، تا بتوانی نور او را که مقصد دید توست، ببینی.
چیست عالم نزد یاران سایه اش
سایه را مان و ببین همسایه اش
هوش مصنوعی: عالم در نظر دوستان مانند سایه‌ای است که همواره بر زمین می‌افتد. بیاید و همسایه‌اش را مشاهده کند.
در نظر آئینهٔ گیتی نما
می نماید نور چشم ما به ما
هوش مصنوعی: در آینهٔ جهان، خود را می‌بینیم و نور چشممان به ما بازتاب می‌شود.
او یکی و اعتبارش صد هزار
ز اعتبارات آن یکی شد صد هزار
هوش مصنوعی: او یک نفر است و ارزش او به اندازه صد هزار است، زیرا اعتبار او از اعتبار دیگران بسیار بالاتر است.
در صد آئینه یکی پیدا شده
آن یکی با هر یکی پیدا شده
هوش مصنوعی: در میان صد آئینه، یکی از آنها خود را نشان داده و در کنار دیگران به نمایش درآمده است.
او یکی و اعتباراتش بسی
نیک دریاب و مگو با هر کسی
هوش مصنوعی: او فردی است که در نظرها و ارزش‌هایش بسیار مثبت و خوب است. به همین دلیل، بهتر است که در مورد او صحبت نکنی و با هر کسی در این مورد تعامل نکنی.