گنجور

قطعهٔ شمارهٔ ۵۴

شهرتی یافته است می گویند
نعمت الله را خدا بخشید
ما از او غیر او نمی جستیم
آشنا دید و خویش را بخشید
دُردی درد دل بسی خوردیم
لاجرم این چنین دوا بخشید
ما چو فانی شدیم در ره عشق
جاودان منصب بقا بخشید
می میخانه را به ما پیمود
خوش نوائی به بینوا بخشید
سیدم چون شفیع خود کردم
نعمت الله را به ما بخشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شهرتی یافته است می گویند
نعمت الله را خدا بخشید
هوش مصنوعی: نعمت الله به قدری معروف شده است که می‌گویند خداوند او را مورد لطف و رحمت قرار داده است.
ما از او غیر او نمی جستیم
آشنا دید و خویش را بخشید
هوش مصنوعی: ما از غیر او چیزی نمی‌خواستیم، او که دوست و آشنا بود، به ما ارفاق کرد و ما را بخشید.
دُردی درد دل بسی خوردیم
لاجرم این چنین دوا بخشید
هوش مصنوعی: ما در دل‌مان خیلی از دردها را تجربه کرده‌ایم، بنابراین این دردها باعث شده‌اند که این گونه به ما درمانی بخشیده شود.
ما چو فانی شدیم در ره عشق
جاودان منصب بقا بخشید
هوش مصنوعی: زمانی که ما در مسیر عشق به فراموشی و فنا رسیدیم، به ما مقام جاودانگی و بقا عطا شد.
می میخانه را به ما پیمود
خوش نوائی به بینوا بخشید
هوش مصنوعی: میخانه به ما سرمستی بخشید و خوشی را به افراد بی‌نوا عطا کرد.
سیدم چون شفیع خود کردم
نعمت الله را به ما بخشید
هوش مصنوعی: سیدم به عنوان شفیع خود را برایم به خداوند معرفی کرد و خداوند نعمت‌هایش را به ما ارزانی داشت.