قطعهٔ شمارهٔ ۴۹
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
آفتابی ز چشم پنهان شد
تا نگوئی که آفتاب نماند
میکده باقی است و خم پر می
جام بشکست نه شراب نماند
بی حسابم نواخت لطف خدا
هیچ باقی درین حساب نماند
نعمت الله به خواب رفت دمی
باز بیدار شد چه خواب نماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
هوش مصنوعی: اگر پیش از این مانعی در ارتباط من با حقیقت وجود داشت، اکنون شکرگزارم که آن مانع برطرف شده است.
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
هوش مصنوعی: در این جهان مادی، وجود انسان همچون ویرانهای است که در درون آن گنجی نهفته شده. اگر این خرابه برقرار بماند، آن گنج نیز از بین نخواهد رفت.
آفتابی ز چشم پنهان شد
تا نگوئی که آفتاب نماند
هوش مصنوعی: خورشید از دید پنهان شد تا تو نگویی که دیگر خورشیدی وجود ندارد.
میکده باقی است و خم پر می
جام بشکست نه شراب نماند
هوش مصنوعی: خانه می و شراب هنوز وجود دارد، اما جامی که پر از می بود شکسته شده و دیگر شرابی در آن باقی نمانده است.
بی حسابم نواخت لطف خدا
هیچ باقی درین حساب نماند
هوش مصنوعی: لطف خداوند به حدی زیاد و بیحساب است که هیچ چیز از آن باقی نمیماند و نادیده گرفته میشود.
نعمت الله به خواب رفت دمی
باز بیدار شد چه خواب نماند
هوش مصنوعی: نعمت اله لحظاتی خوابش برد اما دوباره بیدار شد و مشخص گردید که خوابش چندان طولانی نبوده است.
حاشیه ها
1398/08/16 02:11
جام بشکست و نه شراب بماند---با توجه به مصرع اول و کل شعر درست است