گنجور

قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۴

ما خیالیم و در حقیقت او
ما حبابیم و عین ما دریا
هرچه بینی و هر که می دانی
می جامست و صورت و معنی
شاهدی در هزار جامه نگر
نظری کن به دیدهٔ بینا
ساغرت گر که نیست پر از می
گر طلب می کنی بجو از ما
دور رندان ماست باز امروز
فارغ از دی و ایمن از فردا
رند مستی چو نعمت الله نیست
ور تو گوئی که هست ها بنما

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما خیالیم و در حقیقت او
ما حبابیم و عین ما دریا
هوش مصنوعی: ما از خیال و توهم هستیم و در واقعیت وجودی نداریم؛ مانند حباب‌هایی که فقط ظاهر دارند و وجودشان به دریا بستگی دارد.
هرچه بینی و هر که می دانی
می جامست و صورت و معنی
هوش مصنوعی: هر چیزی که می‌بینی و هر کسی که می‌شناسی، هم در ظاهر و هم در باطن، همگی در حال نوشیدن از جامی هستند.
شاهدی در هزار جامه نگر
نظری کن به دیدهٔ بینا
هوش مصنوعی: به یک شاهد که در هزار لباس متفاوت پوشیده شده، نگاهی بینداز و با چشمی هوشیار و بافهم به او توجه کن.
ساغرت گر که نیست پر از می
گر طلب می کنی بجو از ما
هوش مصنوعی: اگر پارچۀ تو پر از شراب نیست، و تو به دنبال شراب هستی، از ما بخواه و بگیر.
دور رندان ماست باز امروز
فارغ از دی و ایمن از فردا
هوش مصنوعی: امروز لحظه‌ای خوش را تجربه می‌کنیم و از نگرانی‌های گذشته و آینده آزاد هستیم.
رند مستی چو نعمت الله نیست
ور تو گوئی که هست ها بنما
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر کسی بخواهد مانند رند مستی به نعمت الهی دست پیدا کند، باید خود را در این مقام ببیند. اما در واقع، اگر کسی ادعا کند که در حال حاضر چنین حالتی وجود دارد، باید آن را به نمایش بگذارد. به عبارتی دیگر، تنها گفتن کافی نیست و باید نشانه‌هایی از آن حال را پیدا کرد.