گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱

ای دل اسرار ما ز جان دریاب
بگذر از خود بیا خدا دریاب
شاهد غیب در شهادت بین
شاه در کسوت گدا دریاب
موج و دریا و خلق و حق بنگر
یک مسمی دو اسم را دریاب
جام وحدت به روی ساقی نوش
ذوق می خوارگی ما دریاب
رنج عشقش بکش شفا بشناس
دُرد دردش بخور دوا دریاب
مطرب عشق ساز ما بنواخت
بشنو ای بینوا نوا دریاب
سایه و آفتاب را بنگر
سید و بنده را بیا دریاب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل اسرار ما ز جان دریاب
بگذر از خود بیا خدا دریاب
هوش مصنوعی: ای دل، رازهای ما را از عمق جانت درک کن و فراموش کن که کیستی، به خدا نزدیک شو و از او یاری بگیر.
شاهد غیب در شهادت بین
شاه در کسوت گدا دریاب
هوش مصنوعی: در دنیای پنهان، زیبایی و حقیقت را در میان کسانی که به ظاهر فقیر و بی‌چیز به نظر می‌آیند، شناسایی کن. آنچه در غیاب آشکار می‌شود، در اصل همان زیبایی و عظمت واقعی است.
موج و دریا و خلق و حق بنگر
یک مسمی دو اسم را دریاب
هوش مصنوعی: به دریا، امواج، مردم و حقیقت نگاه کن و بفهم که همه‌ی این‌ها یک معنا و دو نام دارند.
جام وحدت به روی ساقی نوش
ذوق می خوارگی ما دریاب
هوش مصنوعی: من از ساقی می‌خواهم که جام وحدت را به من بدهد تا از لذت می‌گساری بهره‌مند شوم.
رنج عشقش بکش شفا بشناس
دُرد دردش بخور دوا دریاب
هوش مصنوعی: عاشقانه‌هایش را تحمل کن تا به آرامش برسی. دردهای او را درک کن و برای درمانش تلاش کن.
مطرب عشق ساز ما بنواخت
بشنو ای بینوا نوا دریاب
هوش مصنوعی: ای بینوا، گوش فرا بده به نغمه‌ای که مطرب عشق برای ما می‌نوازد و آن را درک کن.
سایه و آفتاب را بنگر
سید و بنده را بیا دریاب
هوش مصنوعی: به تفاوت میان خوشحالی و ناراحتی توجه کن، و به وضعیت و حال افراد اطراف خود اهمیت بده.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۱ به خوانش سید جابر موسوی صالحی