گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۶

گر ذات کند ظهور ای یار
نه یار بماند و نه اغیار
نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هشیار
چون هستی تو حجاب راه است
لطفی کن و آن حجاب بردار
یک حرف و معانی فراوان
یک نقطه و اعتبار بسیار
جائی که به یک جو است صد جان
چه جای سر است و ریش و دستار
از نقش خیال غیر بگذر
تا چند کنی تو کار بی کار
رندانه در آ به بزم سید
جامی ز شراب او به دست آر

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ذات کند ظهور ای یار
نه یار بماند و نه اغیار
هوش مصنوعی: اگر حقیقت و ذات وجودت نمایان شود، دیگر نه تو دوستی خواهی داشت و نه غیر دوستان باقی خواهند ماند.
نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هشیار
هوش مصنوعی: نه جام باقی مانده و نه شرابی، نه کسی مست است و نه کسی هوشیار.
چون هستی تو حجاب راه است
لطفی کن و آن حجاب بردار
هوش مصنوعی: وجود تو مانع رسیدن به هدفم شده است، خواهش می‌کنم این مانع را برطرف کن.
یک حرف و معانی فراوان
یک نقطه و اعتبار بسیار
هوش مصنوعی: یک کلمه می‌تواند معانی زیادی داشته باشد و یک نقطه، ارزش و اهمیت زیادی را در خود نهفته دارد.
جائی که به یک جو است صد جان
چه جای سر است و ریش و دستار
هوش مصنوعی: جایی که حتی با یک جو (وزن ناچیزی) می‌توان جان‌های زیادی را نجات داد، دیگر چه جایی برای سر، ریش و دستار (نمادهای افتخار و مقام) وجود دارد. یعنی در برخی مواقع ارزش‌ها و نمادهای ظاهری اهمیتی ندارند و نجات جان‌ها اولویت بیشتری دارد.
از نقش خیال غیر بگذر
تا چند کنی تو کار بی کار
هوش مصنوعی: از تخیلات و تصورات دیگران فاصله بگیر و وقت خود را صرف کارهای بیهوده نکن.
رندانه در آ به بزم سید
جامی ز شراب او به دست آر
هوش مصنوعی: به طور غیرمستقیم و با زیرکی به مهمانی سید جامی برو و از شراب او نوش جان کن.