غزل شمارهٔ ۶۷۷
به سر عاشقان که عین وجود
در دو عالم جز او نبود وجود
آن یکی در دو کون پیدا شد
این دوئی زان سبب نمود وجود
آینه چون وجود از آن رو یافت
لاجرم روی او در او بنمود
سایه بی آفتاب کی باشد
خلق بی حق کجا بود موجود
نشنیدم ندیده ام هرگز
دل بی درد و آتش بی دود
بلبل مست گلشن عشقم
جانم از ناله یک دمی نغنود
ظاهرم جام و باطنم باده
اولم خیر و عاقبت محمود
توبه از می چرا کنم نکنم
پیر من این سخن کجا فرمود
نعمت الله و زاهدی حاشا
این حکایت که گفت یا که شنود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به سر عاشقان که عین وجود
در دو عالم جز او نبود وجود
هوش مصنوعی: عاشقها وجودشان در این دو جهان تنها به عشق او وابسته است و غیر از او هیچ وجودی برایشان معنا ندارد.
آن یکی در دو کون پیدا شد
این دوئی زان سبب نمود وجود
هوش مصنوعی: یک موجود در جهان ظاهر شد و وجود این دوگانگی به خاطر او به وجود آمده است.
آینه چون وجود از آن رو یافت
لاجرم روی او در او بنمود
هوش مصنوعی: آینه به همین دلیل که وجود دارد، چهره او را در خود نشان داد.
سایه بی آفتاب کی باشد
خلق بی حق کجا بود موجود
هوش مصنوعی: بدون نور آفتاب، سایهای وجود ندارد؛ مانند این است که بدون حق، آدمی وجود نخواهد داشت.
نشنیدم ندیده ام هرگز
دل بی درد و آتش بی دود
هوش مصنوعی: هرگز نشنیدهام و ندیدهام که دلی بدون درد باشد یا آتشی بدون دود ایجاد شود.
بلبل مست گلشن عشقم
جانم از ناله یک دمی نغنود
هوش مصنوعی: بلبل سرمست باغ عشق من، جانم از صدای نالهات در لحظهای خوشحال میشود.
ظاهرم جام و باطنم باده
اولم خیر و عاقبت محمود
هوش مصنوعی: ظاهر من مثل یک جام است و درونم پر از شراب. در آغاز، خوبی و نیکویی دارم و در پایان نیز با سرانجامی نیکو روبرو میشوم.
توبه از می چرا کنم نکنم
پیر من این سخن کجا فرمود
هوش مصنوعی: چرا باید از نوشیدن شراب توبه کنم؟ مگر پیر من در کجا این حرف را زده است؟
نعمت الله و زاهدی حاشا
این حکایت که گفت یا که شنود
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که نعمتهای خداوند و زندگی زاهدانه به گونهای است که نمیتوان به سادگی درباره آن سخن گفت یا آن را فقط شنید. این تجربهای عمیق و شخصی است که فراتر از کلمات میباشد.

شاه نعمتالله ولی