گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۱

عاشقم بر روی نورالله خود
والهم از بوی نورالله خود
شاه ترکستان به عشق زلف او
آمده هندوی نور الله خود
خوی نورالله ما خوئی خوش است
دلخوشم از خوی نورالله خود
نور چشم عالمی چون آفتاب
دیده ام در روی نور الله خود
گر دهندم صورت و معنی تمام
کی دهم یک موی نورالله خود
هر کجا جانیست دل داده به باد
آمده آنجوی نور الله خود
از خلیل الله امیدم این نبود
کو نیامد سوی نورالله خود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقم بر روی نورالله خود
والهم از بوی نورالله خود
هوش مصنوعی: من عاشق چهره نورانی خدا هستم و از عطر و بوی آن نیز شگفت‌زده و غرق لذت می‌شوم.
شاه ترکستان به عشق زلف او
آمده هندوی نور الله خود
هوش مصنوعی: شاه ترکستان به خاطر عشق به زلف او به سرزمین هندوستان آمده است. نور الله اشاره به محبوبی دارد که دلش را تسخیر کرده.
خوی نورالله ما خوئی خوش است
دلخوشم از خوی نورالله خود
هوش مصنوعی: خوی نور خدا در وجود من ویژگی زیبایی است و من از این صفات نورانی در خودم شادمانم.
نور چشم عالمی چون آفتاب
دیده ام در روی نور الله خود
هوش مصنوعی: چشم‌انداز زیبا و روشنی را که مانند آفتاب در چهره خداوند می‌درخشد، مشاهده کرده‌ام.
گر دهندم صورت و معنی تمام
کی دهم یک موی نورالله خود
هوش مصنوعی: اگر تمام زیبایی و معنی را به من بدهند، هیچ لحظه‌ای نمی‌توانم حتی یک موی نورانی خودم را تقدیم کنم.
هر کجا جانیست دل داده به باد
آمده آنجوی نور الله خود
هوش مصنوعی: هر کجا که زندگی و جان وجود داشته باشد، دل به آنجا سپرده شده و از آن طرف، نور خدا آنجا تابیده است.
از خلیل الله امیدم این نبود
کو نیامد سوی نورالله خود
هوش مصنوعی: من انتظار نداشتم که خلیل خدا به سوی نور خداوند نیايد.