گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۷

گر ز چین سنبل زلفت صبا بوئی برد
نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی برد
دل به دست باد خواهم داد هر چه باد باد
لیکن آن بادی که از خاک درت بوئی برد
خاک آن بادم که ما را در هوای عشق تو
ذره ذره گرد گرداند به هر کوئی برد
گر نه کفر زلف تو بر روی ایمان چیره شد
از چه رو رومی جمالی جور هندوئی برد
در ختن با زلف تو گر دم زند مشک ختا
چین زلفت آبروی او به یک موئی برد
دل ببردی از برم جان می‌بری خوش می‌کنی
ای خوشا وقت دل و جانی که خوشخوئی برد
سید ار باری برد در عشق تو بار تو است
زان‌که خوش باشد که یاری بار مهروئی برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ز چین سنبل زلفت صبا بوئی برد
نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی برد
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی بوی خوش زلف‌های چین‌دار تو را به همراه داشته باشد، بوی عطر مشک ختن را به هر جا خواهد برد.
دل به دست باد خواهم داد هر چه باد باد
لیکن آن بادی که از خاک درت بوئی برد
هوش مصنوعی: می‌خواهم دل را به دست باد بسپارم و هر چه پیش آید، پیش آید. اما آن بادی که از خاک درگاهت بوی خوشی بیاورد، برایم اهمیت ویژه‌ای دارد.
خاک آن بادم که ما را در هوای عشق تو
ذره ذره گرد گرداند به هر کوئی برد
هوش مصنوعی: خاک آن بادی که ما را در عشق تو به ذرات ریز تبدیل کرده و به هر جا که بخواهد می‌برد.
گر نه کفر زلف تو بر روی ایمان چیره شد
از چه رو رومی جمالی جور هندوئی برد
هوش مصنوعی: اگر زیبایی زلف تو بر ایمان غلبه یافته، پس چرا رومی‌ها از جمالی که شبیه به هندوهاست، بهره‌مند شده‌اند؟
در ختن با زلف تو گر دم زند مشک ختا
چین زلفت آبروی او به یک موئی برد
هوش مصنوعی: اگر در ختن، مشک‌خوران با زلف تو صحبت کنند، زلف تو آن‌چنان زیبا و باارزش است که حتی می‌تواند آبروی مشک را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد و به یک رشته مو آسیب برساند.
دل ببردی از برم جان می‌بری خوش می‌کنی
ای خوشا وقت دل و جانی که خوشخوئی برد
هوش مصنوعی: دل را از من ربودی و جانم را می‌گیری، خوش می‌کنی. ای کاش زمانی که دل و جان خوشایند تو هستند، می‌خواستیم.
سید ار باری برد در عشق تو بار تو است
زان‌که خوش باشد که یاری بار مهروئی برد
هوش مصنوعی: اگر سید تو را در عشق‌ات یاری کند، این بار تو است، زیرا خوشتر است که یاری در بر دوش محبت باشد.