گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲

هر که آمد بر سر دار فنا
یابد از دار فنا دار بقا
خدمت منصور از آن سردار شد
ذوق سرداری اگر داری بیا
قل هو الله احد می خوان مدام
چون موحد در خلا و در ملا
ما درین دریا خوشی افتاده ایم
ما ز دریائیم و دریا عین ما
دردمندی را که باشد درد دل
دُرد درد دل بود او را دوا
بر در خلوتسرای می فروش
ساکنیم و فارغ از هر دو سرا
سیدیم و بندهٔ سلطان خود
ما جَمیم و جام ما گیتی نما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که آمد بر سر دار فنا
یابد از دار فنا دار بقا
هوش مصنوعی: هر کسی که به سرنوشت نابودی دچار شود، از همان نابودی به جاودانگی دست می‌یابد.
خدمت منصور از آن سردار شد
ذوق سرداری اگر داری بیا
هوش مصنوعی: اگر تو هم تمایل به مقام و جایگاه رفیعی داری، مانند سرداری که در خدمت منصور است، باید به عرصه عمل و تلاش پا بگذاری و نشان دهی که لیاقت این مقام را داری.
قل هو الله احد می خوان مدام
چون موحد در خلا و در ملا
هوش مصنوعی: بگو که خداوند یکتا است را مداوم بخوان، چون مؤمن در خلوت و در جمع.
ما درین دریا خوشی افتاده ایم
ما ز دریائیم و دریا عین ما
هوش مصنوعی: ما در این دریا شادی و خوشحالی را تجربه می‌کنیم. ما خود بخشی از این دریا هستیم و دریا نشان‌دهنده وجود ماست.
دردمندی را که باشد درد دل
دُرد درد دل بود او را دوا
هوش مصنوعی: کسی که دردی را احساس می‌کند، تنها درمان دردهایش را در دل خودش می‌یابد.
بر در خلوتسرای می فروش
ساکنیم و فارغ از هر دو سرا
هوش مصنوعی: ما در کنار میخانه‌ای دور از دنیا و شلوغی‌ها زندگی می‌کنیم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنیم.
سیدیم و بندهٔ سلطان خود
ما جَمیم و جام ما گیتی نما
هوش مصنوعی: ما سید و بندهٔ سلطان خود هستیم و چهرهٔ دنیا به مثابهٔ جام ماست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۲ به خوانش سید جابر موسوی صالحی