غزل شمارهٔ ۵۸
ای یار دل یار به دست آر خدا را
زین بیش دل خسته میازار خدا را
مستیم و خرابیم و سر از پای ندانیم
ای عقل رها کن من و دلدار خدا را
خوش آب حیاتیست اگر تشنه آبی
جامی ز می عشق به دست آر خدا را
گر یک سر موئیست حجاب تو در این ره
بردار حجاب خود و مگذار خدا را
هر چیز که داری به امانت به تو دادند
تو نیز امینا نه نگهدار خدا را
عشق آمد و گفتا که دهم کام تو گفتم
تاخیر مکن باز در این کار خدا را
گر جان عزیزت طلبد سید مستان
شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای یار دل یار به دست آر خدا را
زین بیش دل خسته میازار خدا را
هوش مصنوعی: ای دوست، دل یار را به دست آور؛ خدا را به خاطر این درد و رنج بیشتر از این آزار نده.
مستیم و خرابیم و سر از پای ندانیم
ای عقل رها کن من و دلدار خدا را
هوش مصنوعی: ما در حالتی سرشار از شادی و نابودی هستیم و هیچ آگاهی از شرایط خود نداریم. ای عقل، ما را رها کن و به عشق و معشوقهام بپرداز.
خوش آب حیاتیست اگر تشنه آبی
جامی ز می عشق به دست آر خدا را
هوش مصنوعی: اگر تشنه هستی، زندگی واقعی در آب شیرینی است. برای تجربهی عشق، جامی پر از شراب عشق را بردار و از آن بنوش، به یاد خدا.
گر یک سر موئیست حجاب تو در این ره
بردار حجاب خود و مگذار خدا را
هوش مصنوعی: اگر فقط به اندازهی یک تار مو هم مانع برای تو در این مسیر وجود دارد، آن موانع را کنار بگذار و اجازه نده خدا را از خود دور کنی.
هر چیز که داری به امانت به تو دادند
تو نیز امینا نه نگهدار خدا را
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دست داری، به امانت از جانب دیگران به تو سپرده شده است. بنابراین، باید آن را با امانت و درستی نگهداری کنی و فراموش نکن که همه چیز در نهایت از آن خداست.
عشق آمد و گفتا که دهم کام تو گفتم
تاخیر مکن باز در این کار خدا را
هوش مصنوعی: عشق به من گفت که خواستهات را برآورده میکنم. من به او گفتم که در این کار تعلل نکن، زیرا این امر به دست خداست.
گر جان عزیزت طلبد سید مستان
شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را
هوش مصنوعی: اگر جان ارزشمندت خواسته شده است، ای آقای خوشحال، شکرگزاریات را بر سر بگذار و کار را به خدا بسپار.