گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۲

کرمش گنج بی کران باشد
آب رحمت به جام جان باشد
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
بر سر و پای عاشقان باشد
ابر چون آبروی دریا دید
آب بر روی ما روان باشد
خوش گلابی به صورت و معنی
بر رخ خوب همگنان باشد
می چو در جام ریخت ساقی ما
هر چه در جام باشد آن باشد
رشحهٔ نور خود به ما پاشید
ابداً بر همه چنان باشد
نعمت الله جواهر توحید
بر سر جمله عاشقان باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرمش گنج بی کران باشد
آب رحمت به جام جان باشد
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی او مانند گنجی بی‌پایان است و رحمتش مانند آبی است که جان انسان را سیراب می‌کند.
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
بر سر و پای عاشقان باشد
هوش مصنوعی: دنیای مادی و وجود آن برای عاشقان مانعی محسوب می‌شود و سر و سامان آن‌ها را مختل می‌کند.
ابر چون آبروی دریا دید
آب بر روی ما روان باشد
هوش مصنوعی: ابر، وقتی زیبایی دریا را می‌بیند، به یاد ما می‌افتد و آب بر روی ما می‌ریزد.
خوش گلابی به صورت و معنی
بر رخ خوب همگنان باشد
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و دلنشینی یک فرد اشاره دارد که نه تنها از نظر ظاهری جذاب است، بلکه ویژگی‌های معنوی و اخلاقی خوبی هم دارد. به عبارت دیگر، او هم از نظر چهره و هم از نظر شخصیت برای دیگران خوشایند و مطلوب است.
می چو در جام ریخت ساقی ما
هر چه در جام باشد آن باشد
هوش مصنوعی: ساقی ما می‌ریزد در جام و هر چه در آن ظرف وجود دارد، همان است که باید وجود داشته باشد.
رشحهٔ نور خود به ما پاشید
ابداً بر همه چنان باشد
هوش مصنوعی: به ما بخشی از نور و روشنی خود را ارزانی دارید، تا همه جا را روشن کند و به همین صورت ادامه یابد.
نعمت الله جواهر توحید
بر سر جمله عاشقان باشد
هوش مصنوعی: در دل هر عاشق، گنجینه‌ای از ایمان و یکتاپرستی وجود دارد که بهترین و ارزشمندترین نعمت الهی به شمار می‌آید.