غزل شمارهٔ ۵۵۲
به سراپردهٔ میخانه روان خواهم شد
خوش شبی معتکف کوی مغان خواهم شد
به خرابات فنا رخت بقا خواهم برد
ترک خود کرده و بی نام و نشان خواهم شد
گرچه در میکدهٔ پیر مغان پیر شدم
باز از دولت آن پیر جوان خواهم شد
چشم من غیر خیالش چو نمی بندد نقش
هرچه بینم به خیالش نگران خواهم شد
هر کجا جام مئی بود به دست آوردم
گوئیا ساقی رندان جهان خواهم شد
ما چه موجیم و در این بحر پدید آمده ایم
یک دمی همدم من شو که نهان خواهم شد
نعمت الله چو خیالی که تو بینی در خواب
ور چنین نیست در این هفته چنان خواهم شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به سراپردهٔ میخانه روان خواهم شد
خوش شبی معتکف کوی مغان خواهم شد
هوش مصنوعی: به میخانه خواهم رفت و شب را در آنجا خواهیم گذراند و در کنار کسانی که دل در گرو عشق دارند، معتکف میشوم.
به خرابات فنا رخت بقا خواهم برد
ترک خود کرده و بی نام و نشان خواهم شد
هوش مصنوعی: به خرابههای نابودی میروم و زندگیام را با خود میبرم تا از هویتم دست بکشم و بینام و نشانی باقی بمانم.
گرچه در میکدهٔ پیر مغان پیر شدم
باز از دولت آن پیر جوان خواهم شد
هوش مصنوعی: هرچند در میخانه به دست پیر مسند نشستم و سالها پیر شدم، اما همچنان آرزوی جوانی و نعمتهای آن را از دست نمیدهم.
چشم من غیر خیالش چو نمی بندد نقش
هرچه بینم به خیالش نگران خواهم شد
هوش مصنوعی: اگر به چشم من فقط خیال او نباشد، هیچ چیز دیگری را نمیتوانم ببینم و هر چیزی را که ببینم، به خاطر او نگران خواهم شد.
هر کجا جام مئی بود به دست آوردم
گوئیا ساقی رندان جهان خواهم شد
هوش مصنوعی: هر جا که شیشهای از شراب وجود داشت، آن را به دست آوردم و انگار که میخواهم در میان جمع رندان و اهل بزم، معروف و مشهور شوم.
ما چه موجیم و در این بحر پدید آمده ایم
یک دمی همدم من شو که نهان خواهم شد
هوش مصنوعی: ما در این دریا همچون موجهایی هستیم که به وجود آمدهایم. برای یک لحظه همنشین من شو، زیرا به زودی ناپدید خواهم شد.
نعمت الله چو خیالی که تو بینی در خواب
ور چنین نیست در این هفته چنان خواهم شد
هوش مصنوعی: نعمت خدا مانند رویایی است که در خواب میبینی، و اگر چنین نباشد، من در این هفته به آن حالت خواهم رسید.

شاه نعمتالله ولی